به وقت عاشقی ♡... P=7
(فلش بک)
☆سونگ داخل بزرگترین و مجللترین رستوران سئول کار میکرد.... درست همونجا هم با ا. ت آشنا شده بود..
با اینکه جلوی ورودی رستوران پر از بادیگارد و... بود ، مردی با ماسک همراه با اسلحه وارد سالن مجلل رستوران شد شروع به تیر اندازی کرد... تیر ها رو خطا و برای ترسوندن میزد.. همه در حال همهمه بودن.. دزد گفت که هر چی از قبیل پول، ساعت، حلقه و... دارین بدین... یکی از کادر آشپزخانه رستوران که بهترین دوست سونگ بود برای مخالفت پا پیش گذاشت اما با گلوله ای که مستقیم وسط پیشونیش اصابت کرد متوقف شد...
بین اون همه جیغ و سر و صدا سونگ که از وحشت و غم دستاش میلرزید ساطوری رو که چند دقیقه قبل باهاش کار میکرد رو بدست گرفت و سمت دزد رفت و از پشت بهش حمله کرد... و درست وقتی ساطور دقیقا با شاهرگش اصابت کرد.. قبل از این که کسی سونگ رو ببینه، سونگ از اونجا فرار کرد...
(پایان فلش بک)
☆سونگ داخل بزرگترین و مجللترین رستوران سئول کار میکرد.... درست همونجا هم با ا. ت آشنا شده بود..
با اینکه جلوی ورودی رستوران پر از بادیگارد و... بود ، مردی با ماسک همراه با اسلحه وارد سالن مجلل رستوران شد شروع به تیر اندازی کرد... تیر ها رو خطا و برای ترسوندن میزد.. همه در حال همهمه بودن.. دزد گفت که هر چی از قبیل پول، ساعت، حلقه و... دارین بدین... یکی از کادر آشپزخانه رستوران که بهترین دوست سونگ بود برای مخالفت پا پیش گذاشت اما با گلوله ای که مستقیم وسط پیشونیش اصابت کرد متوقف شد...
بین اون همه جیغ و سر و صدا سونگ که از وحشت و غم دستاش میلرزید ساطوری رو که چند دقیقه قبل باهاش کار میکرد رو بدست گرفت و سمت دزد رفت و از پشت بهش حمله کرد... و درست وقتی ساطور دقیقا با شاهرگش اصابت کرد.. قبل از این که کسی سونگ رو ببینه، سونگ از اونجا فرار کرد...
(پایان فلش بک)
۴.۳k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.