نجاتم بده پارت ۷
و بعد مدت ها حوصله آشپزی داشت چرا که زود تر از شب های دیگه خونه اومده بود دوکبوکی درست کرد و مشغول خوردن شد با اینکه از تنهایی غذا خوردن متنفر بود اما از18 سالگی عادت کرده بود غذا رو تموم کرد و ظرف هارو شست نمیتونست ذوق و هیجانش رو مخفی کنه با اینکه شنیده بود اون 7 پسر از اون بدشون میاد ولی عادت داشت همیشه مردم بخاطر ظاهر سردش قضاوتش میکردن.
...............
ساعت 7:30با صدای الارم کوفتیش بیدار شد دیشب هم مثل شب های قبل کابوس میدید
شلوار کارگو کرم برداشت و همراه هودی مشکیش پوشید کولش رو برداشت و به سمت کمپانی رفت در زد و وارد اتاق رئیس کمپانی شد تعظیم کرد و رفت روی یکی از صندلی های اتاق نشست پی دی نیم گفت خب خانم لی باید قوانین و شکل کار و توضیح بدم البته با توجه به تجربه شما توضیح چندانی لازم نیست.
کم گذاشتم چون شرط هارو نرسونده بودید تا اینجا هم بخاطر یکی گذاشتم
...............
ساعت 7:30با صدای الارم کوفتیش بیدار شد دیشب هم مثل شب های قبل کابوس میدید
شلوار کارگو کرم برداشت و همراه هودی مشکیش پوشید کولش رو برداشت و به سمت کمپانی رفت در زد و وارد اتاق رئیس کمپانی شد تعظیم کرد و رفت روی یکی از صندلی های اتاق نشست پی دی نیم گفت خب خانم لی باید قوانین و شکل کار و توضیح بدم البته با توجه به تجربه شما توضیح چندانی لازم نیست.
کم گذاشتم چون شرط هارو نرسونده بودید تا اینجا هم بخاطر یکی گذاشتم
۲.۰k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.