فیک .... عشق تغییر می کند و می تواند تغییر دهد
part.13
پلی بک پیش نامجون و رائل *
+ خب چی میل دارین ؟
■ بزارین صبر کنیم بچه ها هم بیان
+ باشه اکیه
( گوشی نامجون زنگ میخوره )
+ سلام درا کجایین ؟ ما منتظرتونیم
_ ببخش منو نامجون حال هیجین خوب نی ما نمی تونیم امشب پیشتون باشیم
+ باشه اکیه
نامجون : بچه ها نمیان مث این که حال هیجین خوب نبوده
■ عه وا اینا که تا چند دیقه پیش خوب بودن
+ راستش منم نمدونم چه اتفاقی افتاده
■ باشه بیاین ما هم شامو بخوریم و زود تر بریم .
+ باشه منم باید برم هیجینو ببینم
پرش به پیش درا و هیجین *
_ حالت خوب نیست بیا همرام
٪ کجا میریم
_ وقتی بریم متوجه میشی
٪ باشه
....................................................................
٪ وای چقد قشنگه اینجا کره است واقعن ؟
_ آره منم دوس دارم این منظره رو ، بیا اینجا بشین پیشم
( اینجا بالایه تپه اس که کل شهر معلومه از روش عکسو میزارم اسلاید ۳ )
_ میشه بگی چرا یهو اون حرفو زدی ؟ برام تعریف می کنی ؟ .
هیجین : درا ...
_ هوم
٪ اگه بگم خیلی دوست دارم باور می کنی ؟
_ امم ... خب .. آره با ضایع بازیای چن روز پیشت معلوم بود
٪ درا ... اگه من یه بد بچ مافیا بودم اونوقت چی بازم دوسم داشتی ؟
_ خب نمدونم شاید ...
٪ درا فقط بهم بگو آره یا نه ؟
( درا متعجب از اینکه یه همچین صورت جدی ای رو میبینه اما خو به نظر خودش اونن بازم دوس داشتنیه هر چند بخاطر بعضی مسائل نباید عاشقش میشد در ضمن نامی چی اما الان دیگه انگار نامی فراموش شده بود )
_ آره راضی شدی نزار غرورمو بشکنم دیگه
٪ درا میدونی چقد عاشقتم ؟
_ ثابت کن بهم انتظار نداری که با یه بوسه مطمئن شده باشم ؟
٪ ثابت می کنم بهت بیب فقط....
_ فقط چی ؟ تو پشیمونی ؟
٪ نه ...نه ... نه منظورم این نبود
_ خو چی ؟
٪ نیگا کن نزنم خو ؟ میخوام عوض شم باشه
_ چی رو نزنم ؟ برای چی عوض شی
٪ امم بیخیال ... بزار فعلا فقط ببینمت ...
پلی بک پیش نامجون و رائل *
+ خب چی میل دارین ؟
■ بزارین صبر کنیم بچه ها هم بیان
+ باشه اکیه
( گوشی نامجون زنگ میخوره )
+ سلام درا کجایین ؟ ما منتظرتونیم
_ ببخش منو نامجون حال هیجین خوب نی ما نمی تونیم امشب پیشتون باشیم
+ باشه اکیه
نامجون : بچه ها نمیان مث این که حال هیجین خوب نبوده
■ عه وا اینا که تا چند دیقه پیش خوب بودن
+ راستش منم نمدونم چه اتفاقی افتاده
■ باشه بیاین ما هم شامو بخوریم و زود تر بریم .
+ باشه منم باید برم هیجینو ببینم
پرش به پیش درا و هیجین *
_ حالت خوب نیست بیا همرام
٪ کجا میریم
_ وقتی بریم متوجه میشی
٪ باشه
....................................................................
٪ وای چقد قشنگه اینجا کره است واقعن ؟
_ آره منم دوس دارم این منظره رو ، بیا اینجا بشین پیشم
( اینجا بالایه تپه اس که کل شهر معلومه از روش عکسو میزارم اسلاید ۳ )
_ میشه بگی چرا یهو اون حرفو زدی ؟ برام تعریف می کنی ؟ .
هیجین : درا ...
_ هوم
٪ اگه بگم خیلی دوست دارم باور می کنی ؟
_ امم ... خب .. آره با ضایع بازیای چن روز پیشت معلوم بود
٪ درا ... اگه من یه بد بچ مافیا بودم اونوقت چی بازم دوسم داشتی ؟
_ خب نمدونم شاید ...
٪ درا فقط بهم بگو آره یا نه ؟
( درا متعجب از اینکه یه همچین صورت جدی ای رو میبینه اما خو به نظر خودش اونن بازم دوس داشتنیه هر چند بخاطر بعضی مسائل نباید عاشقش میشد در ضمن نامی چی اما الان دیگه انگار نامی فراموش شده بود )
_ آره راضی شدی نزار غرورمو بشکنم دیگه
٪ درا میدونی چقد عاشقتم ؟
_ ثابت کن بهم انتظار نداری که با یه بوسه مطمئن شده باشم ؟
٪ ثابت می کنم بهت بیب فقط....
_ فقط چی ؟ تو پشیمونی ؟
٪ نه ...نه ... نه منظورم این نبود
_ خو چی ؟
٪ نیگا کن نزنم خو ؟ میخوام عوض شم باشه
_ چی رو نزنم ؟ برای چی عوض شی
٪ امم بیخیال ... بزار فعلا فقط ببینمت ...
۶.۷k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.