Escape love part. 19
نامجون هیونگ توی صورتش زد و یکی زد توی شکمش که افتاد روی زمین جین که با همون حالی که کتک خورده بود با داد نامجون و صدا میزد و مرد نامجون رو میزد
و منی که عین یه بزدل داشتم کتک خوردن بر ادمو میدم سرمو سمت پنجره کردم دیدم هه مین و یونگی دارن نگاه می کنن
هه منی نگاهی به من کرد و چشماش گرد شد و دستشو جلوی دهنش گذاشت
احساس سرخ شدن پوستم بیشتر بیشتر میشد
تا این که به خودم امدم و یه سیلی محکم به صورت سایون زدم
توی همون لحظه پنجره به دست یونگی شکست و چون نرده نداشت راحت میتونست وارد خونه بشه
سایون دستشو روی فکش گذاشت و چند دقیقه چشماش بسته و بعد بهم نگاه کرد و با پوزخند بهم نگاه می کرد و روی به روی صورتم داد
زد که کنترل خودمو از دست دادم و گلشو گرفتمو فشارش میدادم
- بیمرررررر بمیررر کثافتت تا این همه زجرم دادی حالا نوبت توعه زجر بکشییییی بیمرررررررر
با کشیدن شدن دستم توسط یکی با عصبانیت سمتش برگشتم دیدم هه مین
+ته اروم باش باشه گلشو ول کن
بهش نگاه کردم بعد نگاهی به سایون که برای یه زره نفس زجه میزد دستامو برداشتم و سمت هه مین رفتم
سایون یا ولع تمام اکسیژن رو داخل ریه هاش برد
توی همین ثانیه صدای اژیر پلیس امد
هیچ. کس نمیدونست کی خبر کرده یونگی که دید اون پسرا می خواستن فرار کنه جاشونو گرفت
کوک با همون وعضش باشم جلو اون چند نفرو گرفت
(چند ساعت بعد)
پلیس وارد خونه شد و سایون و دارو دسته شو سوار ماشین کرد و سمت اداره برد جین و نامجون به همراه منیجر نامجون سمت اداره پلیس برای شکایت ها رفتن
«از دید هه مین»
تهیونگا هنوز دون دون های قرمز روی صورتش بود
سمت اشپر خونه رفتمو بتری اب یخی که برای همچین اوقاتی توی فریز بود و برداشتمو سمت رفتم
+ تهیونگا بیا بزار رو صورتت
ازم بتری رو ازم گرفت و سمت صورتش نزدیک کرد
-ممنون
با ندارند بهش نگاه می کرد صورتش هنوز قرمز بود
نگاهم به کوک رفت که روی مبل لش کرده بود
+ تو خوبی کوکا؟ همسرت بفهمه خونه رو میزاره رو سرش
خنده بی جواب زد بو جواب داد
کوک: نگران نباش خوبم کاری نمی کنه 😂
نگران سمتش رفتم دیدت دستش روی قفسه سینشه
+کجات درد می کنه؟
کوک: خوبم نگران نباش
+ خب بگو....
با باز شدن در و صدای داد جیمین نگاه ها سمتش رفت
جیمین: کوک کجاست.؟؟؟ کوک؟؟؟؟
+ اروم اروم باش اینا اینجاس
جیمین با نگرانی سمت کوک رفتو روی زمین نشست کوک هم روی مبل نشست و به جیمین که نگرانی از صورتش می براید نگاه می کرد
جیمین: اوکی؟؟ جاینت درد نمی کنه
سری برا شون تکون دادم سمت ته رفتم روی مبل نشسته بود
+خوبی؟
سرشو بالا اورد و لبخند فیکی زد و سرشو تکون داد
جفتش نشستم و دستشو گرفتم
+ بهم نگاه کن
تو دستش هیچ احساس گرام و هیچ استرسی نمیدیم و یکم عجیب بود که به سایون ریکشن شون داد ولی برای من نه
بیخیال موضوع شدم
بهش نگاه کردم که با دقت بهم نگاه می کرد
+توی حالت خوب شده ته تو نگران هیچی نباش باشه؟
جوابی ازش نشنیدم و فقط بهم نگاه می کرد که یه دفعه نگاهش سمت لبام رفت
یه نگاه به چشمام کرد و یه نگاه دوباره ای به لبام
دستمو یکم فشار داد و خودشو سمت کشسد و لباشو روی لبام گذاشت
چشمام گرد شد بود
تهیونگا نمی تونستم رابطه لمسی یا فردی داشته باشه الان... الان منو بوسید😶
هیچ حرکتی از لبام نیامد که دیدم ته لبامو گاز گرفت و با همی کارش چشمام بسته شد و محو بوسه شدم
بمانید در خماری😊
سلام به همه امشب دوتا پارت میزارم عاشقتونم 💜
نظر یادتون نره 💜
و منی که عین یه بزدل داشتم کتک خوردن بر ادمو میدم سرمو سمت پنجره کردم دیدم هه مین و یونگی دارن نگاه می کنن
هه منی نگاهی به من کرد و چشماش گرد شد و دستشو جلوی دهنش گذاشت
احساس سرخ شدن پوستم بیشتر بیشتر میشد
تا این که به خودم امدم و یه سیلی محکم به صورت سایون زدم
توی همون لحظه پنجره به دست یونگی شکست و چون نرده نداشت راحت میتونست وارد خونه بشه
سایون دستشو روی فکش گذاشت و چند دقیقه چشماش بسته و بعد بهم نگاه کرد و با پوزخند بهم نگاه می کرد و روی به روی صورتم داد
زد که کنترل خودمو از دست دادم و گلشو گرفتمو فشارش میدادم
- بیمرررررر بمیررر کثافتت تا این همه زجرم دادی حالا نوبت توعه زجر بکشییییی بیمرررررررر
با کشیدن شدن دستم توسط یکی با عصبانیت سمتش برگشتم دیدم هه مین
+ته اروم باش باشه گلشو ول کن
بهش نگاه کردم بعد نگاهی به سایون که برای یه زره نفس زجه میزد دستامو برداشتم و سمت هه مین رفتم
سایون یا ولع تمام اکسیژن رو داخل ریه هاش برد
توی همین ثانیه صدای اژیر پلیس امد
هیچ. کس نمیدونست کی خبر کرده یونگی که دید اون پسرا می خواستن فرار کنه جاشونو گرفت
کوک با همون وعضش باشم جلو اون چند نفرو گرفت
(چند ساعت بعد)
پلیس وارد خونه شد و سایون و دارو دسته شو سوار ماشین کرد و سمت اداره برد جین و نامجون به همراه منیجر نامجون سمت اداره پلیس برای شکایت ها رفتن
«از دید هه مین»
تهیونگا هنوز دون دون های قرمز روی صورتش بود
سمت اشپر خونه رفتمو بتری اب یخی که برای همچین اوقاتی توی فریز بود و برداشتمو سمت رفتم
+ تهیونگا بیا بزار رو صورتت
ازم بتری رو ازم گرفت و سمت صورتش نزدیک کرد
-ممنون
با ندارند بهش نگاه می کرد صورتش هنوز قرمز بود
نگاهم به کوک رفت که روی مبل لش کرده بود
+ تو خوبی کوکا؟ همسرت بفهمه خونه رو میزاره رو سرش
خنده بی جواب زد بو جواب داد
کوک: نگران نباش خوبم کاری نمی کنه 😂
نگران سمتش رفتم دیدت دستش روی قفسه سینشه
+کجات درد می کنه؟
کوک: خوبم نگران نباش
+ خب بگو....
با باز شدن در و صدای داد جیمین نگاه ها سمتش رفت
جیمین: کوک کجاست.؟؟؟ کوک؟؟؟؟
+ اروم اروم باش اینا اینجاس
جیمین با نگرانی سمت کوک رفتو روی زمین نشست کوک هم روی مبل نشست و به جیمین که نگرانی از صورتش می براید نگاه می کرد
جیمین: اوکی؟؟ جاینت درد نمی کنه
سری برا شون تکون دادم سمت ته رفتم روی مبل نشسته بود
+خوبی؟
سرشو بالا اورد و لبخند فیکی زد و سرشو تکون داد
جفتش نشستم و دستشو گرفتم
+ بهم نگاه کن
تو دستش هیچ احساس گرام و هیچ استرسی نمیدیم و یکم عجیب بود که به سایون ریکشن شون داد ولی برای من نه
بیخیال موضوع شدم
بهش نگاه کردم که با دقت بهم نگاه می کرد
+توی حالت خوب شده ته تو نگران هیچی نباش باشه؟
جوابی ازش نشنیدم و فقط بهم نگاه می کرد که یه دفعه نگاهش سمت لبام رفت
یه نگاه به چشمام کرد و یه نگاه دوباره ای به لبام
دستمو یکم فشار داد و خودشو سمت کشسد و لباشو روی لبام گذاشت
چشمام گرد شد بود
تهیونگا نمی تونستم رابطه لمسی یا فردی داشته باشه الان... الان منو بوسید😶
هیچ حرکتی از لبام نیامد که دیدم ته لبامو گاز گرفت و با همی کارش چشمام بسته شد و محو بوسه شدم
بمانید در خماری😊
سلام به همه امشب دوتا پارت میزارم عاشقتونم 💜
نظر یادتون نره 💜
۲۱.۴k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.