(پارت25) فیک دستبند عشق💖
#لیسا
دیگه شب شده بود منم گرسنم بود رفتم پیش کوک گفتم
من:کوک میشه از بیرون غذا سفارش بدی؟
کوک:اره چی میخوای
من: مرغ سوخاری
کوک:باشه
کوک سفارش داد
*دو ساعت بعد*
غذامونو خوردیم
من:کوک خوابم میاد
کوک:باشه عزیزم پاشو بریم بخوابیم 😊
رفتیم تا سر تخت بخوابیم که یهو کوک لباسشو درورد(بچه ها فقط لباس نه شلوار 😁)
بعد اومد پیش من خوابید و بقلم کرد
کوک:چرا داری اینجوری نگام میکنی
گرمم بود خب
لیسا:😶😶
کوک: خب باشه از قصد کردم😁
بعد کوک چشماشو بست خوابید
منم خوابیدم
❤پایان❤
لایک و نظر فراموش نشه😘
دیگه شب شده بود منم گرسنم بود رفتم پیش کوک گفتم
من:کوک میشه از بیرون غذا سفارش بدی؟
کوک:اره چی میخوای
من: مرغ سوخاری
کوک:باشه
کوک سفارش داد
*دو ساعت بعد*
غذامونو خوردیم
من:کوک خوابم میاد
کوک:باشه عزیزم پاشو بریم بخوابیم 😊
رفتیم تا سر تخت بخوابیم که یهو کوک لباسشو درورد(بچه ها فقط لباس نه شلوار 😁)
بعد اومد پیش من خوابید و بقلم کرد
کوک:چرا داری اینجوری نگام میکنی
گرمم بود خب
لیسا:😶😶
کوک: خب باشه از قصد کردم😁
بعد کوک چشماشو بست خوابید
منم خوابیدم
❤پایان❤
لایک و نظر فراموش نشه😘
۳۱.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.