وقتی استادت بود...۸
+ظرفارو چیوم تو ماشین ظرفشویی....
اشپرخونه رو مرتب کردم و رفتم تو سالن استخرش....
اوههه...
خیلی قشنگ بود و استخرش خیلی بزرگ بود و با صدای اب متوجه شدم استاد توی ابه.....
چقدر با اون موهای خیسش که تو صورتش پخش شده بود خواستنی بود!
_بیا دیگه!
+اوه نه....من باید برم لباس ندارم!
_مهم نیست!نپوش!
+استاد!
_تهیونگ!
+خب تهیونگ!
رفتم نشستم و پاهامو انداختم تو آب!
چون با لباس فرم بودم دامنم خیلی کوتاه بود!
دیدم اومد جلو و دستاشو گذاشت رو رونای پام!
+هی!نکنن!
_اووو(خفن)
دستاشو محکمتر فشار داد و از رونام گرفت و کشیدتم تو آب....
_حالا شد....
و منو به دیواره استخر تکیه داد و طولانی بوسیدم.....
_اخ....
+ته زیاده روی نکن!
_ببخشید!ولی میخوام زیاده روی کنم...
+لباس!
_احتیاحی نیست!همینام اضافن!
+ته یعنی چی....
شروع کرد دکمه هامو باز کردن....
زود جلوی بدنمو گرفتم!
+نکن!
_کاریع که باید بشه!
+لطفا!
پاهامو اوردم بالا و جفتی زدم بهش....
_اوحح....(ناله)
ولی با چیزی که حس کردم به کف پام خورد نفسم تو سینم حبس شد....
+ت...ته؟
_احححح...خیلی محکم زدی....
اره درت فکر میکردم....
+ببینم...تو باکسر نپوشیدی؟...
_نپوشیدم....
+م....من .....
_تو چی؟؟
نمیدونستم چی بگم و شروع کردم به دوییدن چون کارم ساخته بود.....
دوییدم و دور وبرم رو نگاه کردم!
کسی نبود!
_میبینم که سوتین نپوشیدی!
+هههه.....
به خودم اومدم و دیدم دکمه های لباسم بازه و از زیر هیچی ندارم....
_بعد انتظار داری خودمو کنترل کنم؟
با این حرفش زود جلوی خودمو گرفتم....
_من که دیدم!
با این فکر که نمیتونستم از دستش فرار کنم یه قطره اشک اومد رو گونم...
+لطفا....
_لونا! گریه نکن قشنگم!
و دستاشو به نشونه بغل باز کرد و منم میخواستم برم تو بغلش
اما از اون پایینی میترسیدم !
رفتم تو بغلش....#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
اشپرخونه رو مرتب کردم و رفتم تو سالن استخرش....
اوههه...
خیلی قشنگ بود و استخرش خیلی بزرگ بود و با صدای اب متوجه شدم استاد توی ابه.....
چقدر با اون موهای خیسش که تو صورتش پخش شده بود خواستنی بود!
_بیا دیگه!
+اوه نه....من باید برم لباس ندارم!
_مهم نیست!نپوش!
+استاد!
_تهیونگ!
+خب تهیونگ!
رفتم نشستم و پاهامو انداختم تو آب!
چون با لباس فرم بودم دامنم خیلی کوتاه بود!
دیدم اومد جلو و دستاشو گذاشت رو رونای پام!
+هی!نکنن!
_اووو(خفن)
دستاشو محکمتر فشار داد و از رونام گرفت و کشیدتم تو آب....
_حالا شد....
و منو به دیواره استخر تکیه داد و طولانی بوسیدم.....
_اخ....
+ته زیاده روی نکن!
_ببخشید!ولی میخوام زیاده روی کنم...
+لباس!
_احتیاحی نیست!همینام اضافن!
+ته یعنی چی....
شروع کرد دکمه هامو باز کردن....
زود جلوی بدنمو گرفتم!
+نکن!
_کاریع که باید بشه!
+لطفا!
پاهامو اوردم بالا و جفتی زدم بهش....
_اوحح....(ناله)
ولی با چیزی که حس کردم به کف پام خورد نفسم تو سینم حبس شد....
+ت...ته؟
_احححح...خیلی محکم زدی....
اره درت فکر میکردم....
+ببینم...تو باکسر نپوشیدی؟...
_نپوشیدم....
+م....من .....
_تو چی؟؟
نمیدونستم چی بگم و شروع کردم به دوییدن چون کارم ساخته بود.....
دوییدم و دور وبرم رو نگاه کردم!
کسی نبود!
_میبینم که سوتین نپوشیدی!
+هههه.....
به خودم اومدم و دیدم دکمه های لباسم بازه و از زیر هیچی ندارم....
_بعد انتظار داری خودمو کنترل کنم؟
با این حرفش زود جلوی خودمو گرفتم....
_من که دیدم!
با این فکر که نمیتونستم از دستش فرار کنم یه قطره اشک اومد رو گونم...
+لطفا....
_لونا! گریه نکن قشنگم!
و دستاشو به نشونه بغل باز کرد و منم میخواستم برم تو بغلش
اما از اون پایینی میترسیدم !
رفتم تو بغلش....#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
۲۹.۱k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.