طلسم شده او ‹ پارت ۱۰ ›
طلسم شده او ‹ پارت ۱۰ ›
ته : خب دیگه بریم پایین واست ی غذای خوشمزه درست کنم
ا.ت : اوم باشه -خجالت میکشه-
ویو ادمین
رفتن پایین و تهیونگ شروع کرد به غذا درست کردن ، بعد تقریبا ۲۰ مین غذا حاضر شد و به ا.ت گفت که کمکش وسایل های مورد نیاز غذارو روی میز بچینه ، وسطای غذا بود که ا.ت از تهیونگ ی سوال میپرسه
ا.ت : امم میگم تهیونگی
ته : جوندلم ؟
ا.ت : امم یعنی دیگه واقعا نمیرم اون رستوران ؟
ته : گفتم که نه ، اگه دنبال کار هستی میتونی توی شرکت من کار کنی (تهیونگ ی شرکت مدل داره)
ا.ت : واقعااا ؟
ته : اره میتونی مدیر برنامه بشی
ا.ت : -تهیونگو بغل میکنه- ازت ممنونم تهیونگی ، چجوری میتونم تشکر کنم ؟
ته : نیازی به تشکر نیست
ا.ت : -لپ تهیونگو بوس میکنه-
ته : خب دیگه غذاتو بخور امروز باید بریم واست لباس بگیریم
ا.ت : اما مادر و پدرم از این قضیه خبر دار نیستن که..
ته : خب میریم بهشون میگیم عصر ، نظرت چیه ؟
ا.ت : اگه قبول نکنن چی ؟
ته : قبول میکنن نگران نباش
ا.ت : باشه
ویو ادمین
بعد از تموم شدن صبحونه شون ا.ت میره بالا و لباسای دیشبشو میپوشه و بعد از اینکه تهیونگم لباساشو پوشید باهم دیگه میرن به مرکز شهر و کلی لباسای گرون قیمت میخرن
ا.ت : یک لباس کافی بود چرا اینهمه گرفتی ؟
ته : برای بعدت لازم میشه
ا.ت : اوم باشه پس من یکیشونو واسه عصر میپوشم
ته : هرجور خودت میدونی
ا.ت : -میخنده-
ته : دیگه چیزی لازم نداری ؟
ا.ت : نه دیگه بریم خونه
ته : باشه
ویو ادمین
بعد از خرید سوار ماشین میشن و تا عمارت هیچ حرفی رد و بدل نمیشه ، بعد از ۳۰ مین به عمارت میرسن و تهیونگ از در پیاده میشه و در سمت ا.ت رو باز میکنه و تمام خرید های ا.ت رو میاره
ا.ت : خودم میتونستم بیارمشون
ته : زیادی سنگین شده نمیتونی همشو ببری
ا.ت : -بغلش میکنه- ممنونم بابت همه چی
ته : خواهش میکنم پرنسسم
ا.ت : -خجالت میکشه-
شرط پارت بعد : ۵ کام - ۵ لایک
ته : خب دیگه بریم پایین واست ی غذای خوشمزه درست کنم
ا.ت : اوم باشه -خجالت میکشه-
ویو ادمین
رفتن پایین و تهیونگ شروع کرد به غذا درست کردن ، بعد تقریبا ۲۰ مین غذا حاضر شد و به ا.ت گفت که کمکش وسایل های مورد نیاز غذارو روی میز بچینه ، وسطای غذا بود که ا.ت از تهیونگ ی سوال میپرسه
ا.ت : امم میگم تهیونگی
ته : جوندلم ؟
ا.ت : امم یعنی دیگه واقعا نمیرم اون رستوران ؟
ته : گفتم که نه ، اگه دنبال کار هستی میتونی توی شرکت من کار کنی (تهیونگ ی شرکت مدل داره)
ا.ت : واقعااا ؟
ته : اره میتونی مدیر برنامه بشی
ا.ت : -تهیونگو بغل میکنه- ازت ممنونم تهیونگی ، چجوری میتونم تشکر کنم ؟
ته : نیازی به تشکر نیست
ا.ت : -لپ تهیونگو بوس میکنه-
ته : خب دیگه غذاتو بخور امروز باید بریم واست لباس بگیریم
ا.ت : اما مادر و پدرم از این قضیه خبر دار نیستن که..
ته : خب میریم بهشون میگیم عصر ، نظرت چیه ؟
ا.ت : اگه قبول نکنن چی ؟
ته : قبول میکنن نگران نباش
ا.ت : باشه
ویو ادمین
بعد از تموم شدن صبحونه شون ا.ت میره بالا و لباسای دیشبشو میپوشه و بعد از اینکه تهیونگم لباساشو پوشید باهم دیگه میرن به مرکز شهر و کلی لباسای گرون قیمت میخرن
ا.ت : یک لباس کافی بود چرا اینهمه گرفتی ؟
ته : برای بعدت لازم میشه
ا.ت : اوم باشه پس من یکیشونو واسه عصر میپوشم
ته : هرجور خودت میدونی
ا.ت : -میخنده-
ته : دیگه چیزی لازم نداری ؟
ا.ت : نه دیگه بریم خونه
ته : باشه
ویو ادمین
بعد از خرید سوار ماشین میشن و تا عمارت هیچ حرفی رد و بدل نمیشه ، بعد از ۳۰ مین به عمارت میرسن و تهیونگ از در پیاده میشه و در سمت ا.ت رو باز میکنه و تمام خرید های ا.ت رو میاره
ا.ت : خودم میتونستم بیارمشون
ته : زیادی سنگین شده نمیتونی همشو ببری
ا.ت : -بغلش میکنه- ممنونم بابت همه چی
ته : خواهش میکنم پرنسسم
ا.ت : -خجالت میکشه-
شرط پارت بعد : ۵ کام - ۵ لایک
۱.۷k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.