کوک: منو مسخره میکنی؟
کوک: منو مسخره میکنی؟
میرا: نه کی گفته
کوک: من تورو میشناسم
میرا: خب که چی؟
کوک: پررو شدیا
میرا: اوکی پس من میرم بیرون به قرارم برسم
کوک: کدوم قرار؟
میرا: چیکار داری
کوک:...
خواست بلند بشه ک دستش گرفتم : نمیخواد خودم میرسونمت
میرا: خودم میرم بهت زحمت نمیدم . با کسی که قرار دارم خودش ماشین داره
کوک: پسره یا دختر؟
میرا: پسر
کوک: ..
ذهن کوک: اگه بهش بگم نمیزارم بری اونوقت بد برداشت میکنه و ممکنه عاشقم بشه.. ولی اگرم بگم مشکلی ندارم ممکنه براش اتفاقی بیوفته*
میرا: الووو؟ کجایی؟
کوک: هیچی داشتم فکر میکردم
میرا: خب دستم ول کن بعد برو تو هپروت
دستش ول کردم و همونجوری که داشتم از عصبانیت میمردم بلند شدم رفتم تو اتاقم
کوک: یعنی دوست پسرشه؟ اگه دوست پسر داشت که نمیذاشت بیاد خونه من
ولی اگه به یارو نگفته باشه ممکنه دوست پسر داشته باشه !
ویو میرا*
بعد اینکه پاشد رفت تو اتاق به خودم ایول دادم که تونستم حرصش در بیارم
گوشیم در اوردم و الکی شماره زدم
میرا: الو؟ سلام عزیزم ممنون خوبم . من؟ نه یکم دیگه میام پایین
هیچ واکنشی نشون ندادش
میرا: عزیزم بذار بیام بعد این حرفارو شروع کن
باشه پس بعدا میبینمت فعلا
خدا بگم چیکارت کنه جونگکوک که اینجوری منو خار و خفیف کردی
یدفعه آیفون زنگ خورد
رفتم سمت آیفون دیدم یه دختره پشت آیفون
میرا: بفرمایید
جیسو: سلام با جونگکوک کار داشتم
میرا: الان میگم بیاد
آیفون گذاشتم و داد زدم : جونگکووووک! یه دختره کارت داره
در اتاقش باز شد و اومد
کوک: چته چرا داد میزنی؟ کی کارم داره
میرا: نمیدونم خودت برو ببین
کوک: یا خدا تو ک بهش چیزی نگفتی؟ گفتی من خونم؟؟؟
میرا: آره دیگه مگه چی شده
کوک: خاک به سرم کردی میرا ! خدا بگم چیکارت کنه
میرا: ...
کوک آیفون برداشت و به دختره گفت بیا بالا
جیسو اومد داخل
جیسو: اوپا معرفی نمیکنی؟یه دختر تو خونت میاری قبلش بهم بگو اوپا
*ذهن میرا: اگ این دختره دوست دختر کوک باشه..یعنی تمام این مدت از یه پسر که دوست دختر داره خوشم میومده؟؟؟یعنی چند وقته با همن؟ *
کوک: این میرا ست یه مدت تو خونه ما میمونه
جیسو : آخی اوپا تو چقدر مهربونی
کوک: نگاه سرد*
جیسو: اوپا میشه بریم اتاق تو؟ کارت دارم
کوک: بیا .
*اگه با جونگکوک تنها بشه! یعنی یه دوست دختر و یه دوست پسر اگ باهم تنها بشن از اون کارا میکنن!! باید چجوری واکنش نشون بدم شک نکنه دختره؟ باید فالگوش وایسم؟*
ویو کوک*
وارد اتاق شدیم و نشستم رو صندلی
کوک: خب چی میخواستی بگی
جیسو: اوپا تو چجوری میتونی انقدر سرد باشی؟
کوک: همونجور که تو میتونی نقش بازی کنی
جیسو: باشه اوپا میخوام ببینم وقتی ازدواج کردیم هم این حرف رو میزنی یا نه
کوک: قرار نیست باهات ازدواج کنم جیسو .
جیسو: باشه پس اینارو ببینم میتونی به بابام هم بگی یا نه
کوک: حق نداری پای عمو رو بکشی به این داستان
جیسو: پس هرچی میگم رو عملی میکنی
کوک: لعنت بهت
جیسو: جلو در من بوس میکنی فهمیدی؟
جیسو: من دیگ باس برم ولی اگ اینکاری که گفتم نکنی بد میبینی
کوک: منو مسخره میکنی؟
میرا: نه کی گفته
کوک: من تورو میشناسم
میرا: خب که چی؟
کوک: پررو شدیا
میرا: اوکی پس من میرم بیرون به قرارم برسم
کوک: کدوم قرار؟
میرا: چیکار داری
کوک:...
خواست بلند بشه ک دستش گرفتم : نمیخواد خودم میرسونمت
میرا: خودم میرم بهت زحمت نمیدم . با کسی که قرار دارم خودش ماشین داره
کوک: پسره یا دختر؟
میرا: پسر
کوک: ..
ذهن کوک: اگه بهش بگم نمیزارم بری اونوقت بد برداشت میکنه و ممکنه عاشقم بشه.. ولی اگرم بگم مشکلی ندارم ممکنه براش اتفاقی بیوفته*
میرا: الووو؟ کجایی؟
کوک: هیچی داشتم فکر میکردم
میرا: خب دستم ول کن بعد برو تو هپروت
دستش ول کردم و همونجوری که داشتم از عصبانیت میمردم بلند شدم رفتم تو اتاقم
کوک: یعنی دوست پسرشه؟ اگه دوست پسر داشت که نمیذاشت بیاد خونه من
ولی اگه به یارو نگفته باشه ممکنه دوست پسر داشته باشه !
ویو میرا*
بعد اینکه پاشد رفت تو اتاق به خودم ایول دادم که تونستم حرصش در بیارم
گوشیم در اوردم و الکی شماره زدم
میرا: الو؟ سلام عزیزم ممنون خوبم . من؟ نه یکم دیگه میام پایین
هیچ واکنشی نشون ندادش
میرا: عزیزم بذار بیام بعد این حرفارو شروع کن
باشه پس بعدا میبینمت فعلا
خدا بگم چیکارت کنه جونگکوک که اینجوری منو خار و خفیف کردی
یدفعه آیفون زنگ خورد
رفتم سمت آیفون دیدم یه دختره پشت آیفون
میرا: بفرمایید
جیسو: سلام با جونگکوک کار داشتم
میرا: الان میگم بیاد
آیفون گذاشتم و داد زدم : جونگکووووک! یه دختره کارت داره
در اتاقش باز شد و اومد
کوک: چته چرا داد میزنی؟ کی کارم داره
میرا: نمیدونم خودت برو ببین
کوک: یا خدا تو ک بهش چیزی نگفتی؟ گفتی من خونم؟؟؟
میرا: آره دیگه مگه چی شده
کوک: خاک به سرم کردی میرا ! خدا بگم چیکارت کنه
میرا: ...
کوک آیفون برداشت و به دختره گفت بیا بالا
جیسو اومد داخل
جیسو: اوپا معرفی نمیکنی؟یه دختر تو خونت میاری قبلش بهم بگو اوپا
*ذهن میرا: اگ این دختره دوست دختر کوک باشه..یعنی تمام این مدت از یه پسر که دوست دختر داره خوشم میومده؟؟؟یعنی چند وقته با همن؟ *
کوک: این میرا ست یه مدت تو خونه ما میمونه
جیسو : آخی اوپا تو چقدر مهربونی
کوک: نگاه سرد*
جیسو: اوپا میشه بریم اتاق تو؟ کارت دارم
کوک: بیا .
*اگه با جونگکوک تنها بشه! یعنی یه دوست دختر و یه دوست پسر اگ باهم تنها بشن از اون کارا میکنن!! باید چجوری واکنش نشون بدم شک نکنه دختره؟ باید فالگوش وایسم؟*
ویو کوک*
وارد اتاق شدیم و نشستم رو صندلی
کوک: خب چی میخواستی بگی
جیسو: اوپا تو چجوری میتونی انقدر سرد باشی؟
کوک: همونجور که تو میتونی نقش بازی کنی
جیسو: باشه اوپا میخوام ببینم وقتی ازدواج کردیم هم این حرف رو میزنی یا نه
کوک: قرار نیست باهات ازدواج کنم جیسو .
جیسو: باشه پس اینارو ببینم میتونی به بابام هم بگی یا نه
کوک: حق نداری پای عمو رو بکشی به این داستان
جیسو: پس هرچی میگم رو عملی میکنی
کوک: لعنت بهت
جیسو: جلو در من بوس میکنی فهمیدی؟
جیسو: من دیگ باس برم ولی اگ اینکاری که گفتم نکنی بد میبینی
۷.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.