پارت ۹

کوک : اره

میا : من پیاده میشم تو بیا رانندگی کن

کوک : باشه (میخاس اذیتش کنه پیاده نشد)

میا: هی بیا پایین دیگهه

کوک: خستمه

میا: بیاااا پایییییننننننن

(کوک میا رو سمت خودش کشید
فاصله کمی بینشون بود)

میا: چ..چیکار م..میکنی

کوک: عامم هیچی ببخشید(پیاده شد)

میا: مطمئنی؟؟

کوک:سوارشو

میا: اوکی ، خیلی خستمه بریم خونه؟

کوک: اول بریم فروشگاه

میا: من خستمههه

کوک: میخام خرید کنم هیچی نداریم

میا: هوفففف باشه


میا :
رفتیم داخل
خرید کردم چک کردم که کسی نیس
شکلات بردم و گذاشتم داخل جیبم چهارتا جیبم پر بودن ستا رو گذاشتم داخل دهنم
خوردم و یه بستنی هم خوردم
نشستم پشت و ی چیپس باز کردم که بخورم
که یهو دو نفر اومدن

× تو اومدی خرید کنی یا دزدی کنی ؟

میا: چ..چی نه دارم میخورم و داخل جیبم هم شکلات گذاشتم که بعد بهتون بگم اصلا نخواستم چیزی بدزدم

÷ اوو پس داخل جیبت هم گذاشتی

کوک: عاممم ببخشید من بهش گفتم و پولاشون میدم

× باشه بزار این دختره بیاد پیش من تا وقتی خرید کنی

میا: ولی منم میخام خریددد کنممم عههه

کوک : من دیگ نمیزارم دس بزنه ببخشید

× باشه