Forest cottage p5
ته ویو
بهش گفتم بره حاضر شه بریم خرید
گفت چشم ولی اگه دوست دختر کوک بفهمه چی
پایان ته ویو
+حاضر شدم رفتم پایین نشستم تا ارباب بیاد داشتم با موهای بلندم بازی میکردم
_رفتم پایین دیدم ات نشسته با موهای بلندش بازی میکنه
_پاشو بریم
+چشم
ات ویو
رفتیم خرید کنیم که ته کت شلوار برداشت
بعدش رفتیم یه پاساژ قرار بود ارباب لباسم رو انتخاب کنه
پایان ات ویو
_این قشنگه
+چی .آ.ره آره
_برو بپوشش
+چشم
_انقدرم چشم چشم نکن راحت باش
+باشه
_رفت اتاق پرو
+اومدم اتاق پرو خیلی قشنگ بود
_اومد بیرون خیلی خوشگل شده بود *تو ذهنش میگه*
_خوبه
+اوم
_خوب همین رو برمیداریم
+باش
ات ویو
رفتم که درش بیارم برقا رفت
پایان ات ویو
_وا برقا رفت
+من میترسم
_نترس من اینجام داشتم میگفتم که یه جسم کوچولویی اومد بغلم
+ترسیدم ارباب رو بغل کردم
برقا اومد
_میشه ولم کنی
+اخ ببخشید شرمنده
_خنده اشکال نداره
...................................................................
چشمم درد میکنه بازم براتون مینویسم 🤧🤧
بهش گفتم بره حاضر شه بریم خرید
گفت چشم ولی اگه دوست دختر کوک بفهمه چی
پایان ته ویو
+حاضر شدم رفتم پایین نشستم تا ارباب بیاد داشتم با موهای بلندم بازی میکردم
_رفتم پایین دیدم ات نشسته با موهای بلندش بازی میکنه
_پاشو بریم
+چشم
ات ویو
رفتیم خرید کنیم که ته کت شلوار برداشت
بعدش رفتیم یه پاساژ قرار بود ارباب لباسم رو انتخاب کنه
پایان ات ویو
_این قشنگه
+چی .آ.ره آره
_برو بپوشش
+چشم
_انقدرم چشم چشم نکن راحت باش
+باشه
_رفت اتاق پرو
+اومدم اتاق پرو خیلی قشنگ بود
_اومد بیرون خیلی خوشگل شده بود *تو ذهنش میگه*
_خوبه
+اوم
_خوب همین رو برمیداریم
+باش
ات ویو
رفتم که درش بیارم برقا رفت
پایان ات ویو
_وا برقا رفت
+من میترسم
_نترس من اینجام داشتم میگفتم که یه جسم کوچولویی اومد بغلم
+ترسیدم ارباب رو بغل کردم
برقا اومد
_میشه ولم کنی
+اخ ببخشید شرمنده
_خنده اشکال نداره
...................................................................
چشمم درد میکنه بازم براتون مینویسم 🤧🤧
۲۲.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.