یه فن چینی سوهو رو در لندن دیده🌼
یه فن چینی سوهو رو در لندن دیده🌼
"وقتی با دوستام رفته بودیم خرید سوهو رو دیدم، اول مطمئن نبود پس فقط گفتم "اکسو؟" و سوهو سرشو برگردوند سمتم و برام دست تکون داد.
بعد اینکه خرید هاشو حساب کرد، من بهش گفتم "میتونم..." ولی قبل اینکه جملم کامل شه سوهو گفت " عکس بگیریم؟" و گوشیمو گرفت و یه سلفی گرفتیم.
بعدش که سوهو رفت تا لباس انتخاب کنه خواستم باهاش حرف بزنم و گفتم واقعا اکسو رو دوست دارم منتظر کامبکشونم. زمانی که خرف میزدم سوهو با یه لبخند شیرین و کیوت بهم نگاه میکرد(🥺)
حدود نیم ساعت با سوهو صحبت کردم و بین حرف زدن گریم گرفت، ولی اون بهم گفت "نگران نباش"
گفتم "بیا در آینده باهم قدم بزنیم، من منتظر میمونم تا اینکه همهی اعضا سربازی شونو تموم کنن، اکسوالای چینی عاشقتونن، اکسو سارانگهاجا."
سوهو بعد از اینکه به همهی حرفام گوش کرد تغظیم کرد و گفت "ممنونم، میدونم" و قبل از اینکه بره گفت "سلامت بمون"
پ.ن: در 'دارم نمیتونم' ترین حالت ممکنم🥲
واقعا کیوتی و مهربونی این بشرو نمتونم🥺❤️🩹
"وقتی با دوستام رفته بودیم خرید سوهو رو دیدم، اول مطمئن نبود پس فقط گفتم "اکسو؟" و سوهو سرشو برگردوند سمتم و برام دست تکون داد.
بعد اینکه خرید هاشو حساب کرد، من بهش گفتم "میتونم..." ولی قبل اینکه جملم کامل شه سوهو گفت " عکس بگیریم؟" و گوشیمو گرفت و یه سلفی گرفتیم.
بعدش که سوهو رفت تا لباس انتخاب کنه خواستم باهاش حرف بزنم و گفتم واقعا اکسو رو دوست دارم منتظر کامبکشونم. زمانی که خرف میزدم سوهو با یه لبخند شیرین و کیوت بهم نگاه میکرد(🥺)
حدود نیم ساعت با سوهو صحبت کردم و بین حرف زدن گریم گرفت، ولی اون بهم گفت "نگران نباش"
گفتم "بیا در آینده باهم قدم بزنیم، من منتظر میمونم تا اینکه همهی اعضا سربازی شونو تموم کنن، اکسوالای چینی عاشقتونن، اکسو سارانگهاجا."
سوهو بعد از اینکه به همهی حرفام گوش کرد تغظیم کرد و گفت "ممنونم، میدونم" و قبل از اینکه بره گفت "سلامت بمون"
پ.ن: در 'دارم نمیتونم' ترین حالت ممکنم🥲
واقعا کیوتی و مهربونی این بشرو نمتونم🥺❤️🩹
۷.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.