(پارت ۳۰)
بعد رفت سمت در و در رو باز کرد که یکدفعه دید همه اعضا با یک دسته بزرگ بادکنک و یک عالمه کادو جلوی در ایستادن!
ا/ت نزدیک بود از شدت خوشحالی قش کنه و نمیدونست که الان خوابه یا بیداره بعد اعضا همه گفتن:ارمییییی سنیوچوگایووو!!!!(آرمی تولدت مبارک)
بعد همشون به اضافه جونگ کوک ا/ت رو بغل کردن.
ا/ت:اما....چ..چجوری؟؟؟من امروز با ته..تهیونگ داشتم متن اهنگ....
پدر ا/ت:خب...یه جورایی همش برنامه ریزی شده بودن ا/ت.
ا/ت خیلی خوشحال بود و میتونست بگه بهترین روز تموم سال های عمرش بود.
اعضا یک عالمه هدیه های هيجان انگیز و ارزشمند برای ا/ت آورده بودن! پدر ا/ت هم همش کنار نامجون نشسته بود و از چیز های مختلف براش صحبت میکرد.
ا/ت:نامجون همونطور که میدونی پدر خیلی دوستت داره و بایسش......
پدر ا/ت:ا/تتت....ام..خب..دیگه..اره..خب دیگه درست میگه دیگه...بله(با خنده)
بعد همه باهم خندیدن.
ا/ت:فکر کنم شما دوستم رو دیده بودین (منظورش جونگ کوک و تهیونگه)اسمش سوجینه.
تهیونگ:آره من سوجین رو میشناسم وقتی من رو دید پرید بغلم و باهم عکس گرفتیم.
جونگ کوک:منم میشناسمش!
ا/ت:خب من دلم میخواست که توی تولدم.....
که زنگ رو زدن...سوجین بود که نمیدونست اعضا اونجا هستن.
ا/ت:مگه مهمون دیگه ای هم داریم؟بعد در رو باز کرد.
سوجین:سلام ا/تتتت تولدت مبارک!!!
که یکدفعه اعضا رو دید....
ا/ت نزدیک بود از شدت خوشحالی قش کنه و نمیدونست که الان خوابه یا بیداره بعد اعضا همه گفتن:ارمییییی سنیوچوگایووو!!!!(آرمی تولدت مبارک)
بعد همشون به اضافه جونگ کوک ا/ت رو بغل کردن.
ا/ت:اما....چ..چجوری؟؟؟من امروز با ته..تهیونگ داشتم متن اهنگ....
پدر ا/ت:خب...یه جورایی همش برنامه ریزی شده بودن ا/ت.
ا/ت خیلی خوشحال بود و میتونست بگه بهترین روز تموم سال های عمرش بود.
اعضا یک عالمه هدیه های هيجان انگیز و ارزشمند برای ا/ت آورده بودن! پدر ا/ت هم همش کنار نامجون نشسته بود و از چیز های مختلف براش صحبت میکرد.
ا/ت:نامجون همونطور که میدونی پدر خیلی دوستت داره و بایسش......
پدر ا/ت:ا/تتت....ام..خب..دیگه..اره..خب دیگه درست میگه دیگه...بله(با خنده)
بعد همه باهم خندیدن.
ا/ت:فکر کنم شما دوستم رو دیده بودین (منظورش جونگ کوک و تهیونگه)اسمش سوجینه.
تهیونگ:آره من سوجین رو میشناسم وقتی من رو دید پرید بغلم و باهم عکس گرفتیم.
جونگ کوک:منم میشناسمش!
ا/ت:خب من دلم میخواست که توی تولدم.....
که زنگ رو زدن...سوجین بود که نمیدونست اعضا اونجا هستن.
ا/ت:مگه مهمون دیگه ای هم داریم؟بعد در رو باز کرد.
سوجین:سلام ا/تتتت تولدت مبارک!!!
که یکدفعه اعضا رو دید....
۸.۳k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.