ملکه ی کیپاپ
ملکه ی کیپاپ
پارت (۲)
از زبون فویو
بلاخره تونستم بعد اون همه سختی با خوشحالی رفتم توی حال داشتم قر میدادم که گوشیم زنگ خورد دیدم که یه شماره ناشناس بود جواب دادم
+سلام بفرمایید
ناشناس : خانم فویو
+سلام شما
ناشناس: لطف کنید ساعت شیش بیاین کمپانی
+چشم
خدافظی کردم ساعت ده صبح بود تصمیم گرفتم مثل هرروز برم ورزش کنم
لباس ورزشی هامو پوشیدم از خونه بیرون زدم بعد اینکه خوب ورزش و پیاده روی کردم رفتم خونه یه نگاه به ساعت کردم ۲ بود پشمام ریخت یه دوش گرفتم و نودل فوری درست کردم خوردم تلویزیون رو روشن کردم داشتم کانال هارو رد میکردم که سریال ملکهی اشک هارو دیدم داره نشون میده بعد از اینکه سریال تموم شد و مثل خر گریه کردم یادم اومد که باید آماده بشم ساعت چهار بود رفتم توی اتاقم یه شلوار کارگو مشکی با یه تیشرت لش مشکی رنگ که توش رد رد های بنفش داشت پوشیدم موهام چون لخت بود لازم به اتو نداره یه آرایش لایت کم رنگ کردم کلاهمو سرم کردم کفشای جردنم رو که مشکلی با بنفش داشت پوشیدم تاکسی گرفتم راه افتادم
از زبون کوک
داشتیم با اعضا گیم میزدیم که یهو موبایل نامجون زنگ خورد بعد اینکه قطع کرد همه با کنجکاوی بهش زل زده بود که گفت
نامجون : از کمپانی بود گفت ساعت شیش اونجا باشیم گروه جدید رو انتخاب کردن
_اوکی بچه به سمت اتاق برای آماده شدن
شوگا : من نمیام خواب دارم جی کی تو همیشه آنقدر سرحالی
_ بله اثرات شیر موزه
رفتم توی اتاقم لباس بپوشم شلوار لی ی مشکیمو پوشیدم با تیشرت سفیدم موهامو درست کردم رفتم پایین دیدیم که همه آماده شدن راه افتادیم رسیدیم کمپانی رفتیم دفتر مدیر دیدم که گروه تی اس تی هم اومده بودن باشون سلام علیک کردیم همین طور مدیر دیدم که در زده شد چهار تا دختر وارد شدن خوب بودن ولی به خاطر لباس های رنگی رنگیشون امتیاز ازشون کم میکنم بعد پنج دقیقه یهو یه دختر با تیپ لش وارد شد کلاه سرش بود نمیتونستم صورت رو ببینم بعد اینکه سلام کرد نشست کلاه شو در آورد همهی جم پشماشمون فر خورد چون خیلی خوشگل بود پوست سفید و لب ها قولبه ای به رنگ قرمز دماغ کوچولو موهای بلند چشمای مشکی رنگ انگار آدم توش قرق میشه افکارمو زدم کنار
از زبون فویو
تاکسی گرفتم راه افتادم ترافیک بود دیر شد رسیدم منشی منو برد اتاق مدیر کمپانی وارد که شدم همهی نگاه روی من بود وا بعد اینکه با مدیر سلام کردم شروع کرد به حرف زدن
که یهو
خماری خماری بای تا پارت بعدی حمایت باید تون نره
پارت (۲)
از زبون فویو
بلاخره تونستم بعد اون همه سختی با خوشحالی رفتم توی حال داشتم قر میدادم که گوشیم زنگ خورد دیدم که یه شماره ناشناس بود جواب دادم
+سلام بفرمایید
ناشناس : خانم فویو
+سلام شما
ناشناس: لطف کنید ساعت شیش بیاین کمپانی
+چشم
خدافظی کردم ساعت ده صبح بود تصمیم گرفتم مثل هرروز برم ورزش کنم
لباس ورزشی هامو پوشیدم از خونه بیرون زدم بعد اینکه خوب ورزش و پیاده روی کردم رفتم خونه یه نگاه به ساعت کردم ۲ بود پشمام ریخت یه دوش گرفتم و نودل فوری درست کردم خوردم تلویزیون رو روشن کردم داشتم کانال هارو رد میکردم که سریال ملکهی اشک هارو دیدم داره نشون میده بعد از اینکه سریال تموم شد و مثل خر گریه کردم یادم اومد که باید آماده بشم ساعت چهار بود رفتم توی اتاقم یه شلوار کارگو مشکی با یه تیشرت لش مشکی رنگ که توش رد رد های بنفش داشت پوشیدم موهام چون لخت بود لازم به اتو نداره یه آرایش لایت کم رنگ کردم کلاهمو سرم کردم کفشای جردنم رو که مشکلی با بنفش داشت پوشیدم تاکسی گرفتم راه افتادم
از زبون کوک
داشتیم با اعضا گیم میزدیم که یهو موبایل نامجون زنگ خورد بعد اینکه قطع کرد همه با کنجکاوی بهش زل زده بود که گفت
نامجون : از کمپانی بود گفت ساعت شیش اونجا باشیم گروه جدید رو انتخاب کردن
_اوکی بچه به سمت اتاق برای آماده شدن
شوگا : من نمیام خواب دارم جی کی تو همیشه آنقدر سرحالی
_ بله اثرات شیر موزه
رفتم توی اتاقم لباس بپوشم شلوار لی ی مشکیمو پوشیدم با تیشرت سفیدم موهامو درست کردم رفتم پایین دیدیم که همه آماده شدن راه افتادیم رسیدیم کمپانی رفتیم دفتر مدیر دیدم که گروه تی اس تی هم اومده بودن باشون سلام علیک کردیم همین طور مدیر دیدم که در زده شد چهار تا دختر وارد شدن خوب بودن ولی به خاطر لباس های رنگی رنگیشون امتیاز ازشون کم میکنم بعد پنج دقیقه یهو یه دختر با تیپ لش وارد شد کلاه سرش بود نمیتونستم صورت رو ببینم بعد اینکه سلام کرد نشست کلاه شو در آورد همهی جم پشماشمون فر خورد چون خیلی خوشگل بود پوست سفید و لب ها قولبه ای به رنگ قرمز دماغ کوچولو موهای بلند چشمای مشکی رنگ انگار آدم توش قرق میشه افکارمو زدم کنار
از زبون فویو
تاکسی گرفتم راه افتادم ترافیک بود دیر شد رسیدم منشی منو برد اتاق مدیر کمپانی وارد که شدم همهی نگاه روی من بود وا بعد اینکه با مدیر سلام کردم شروع کرد به حرف زدن
که یهو
خماری خماری بای تا پارت بعدی حمایت باید تون نره
۳.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳