پارت ۵
پارت ۵
.
.
.
ات : تو میخوای حموم کنی (با خجالت و تعجب)
ته ته : اره مگه چیه (با خنده )
ات :آخه آخه ..
ته ته:اخه اخه نداریم
و بعد تهیونگ ات را براید استایت بغل کرد به به حمام برد و لباس های ات رو در آورد و...(منحرفای عزیز اصلا توقع اسمات از من نداشته باشید )و ات رو حمام کرد
بعد ات به خاطر حمام زخماش میسوخت وبعد تهیونگ به زخمای ات پماد زد و داروی ات رو داد بخوره و کمکش کرد لباس بپوشه و ات تمام این مدت ساکت وخجالت زده بود و تهیونگ جلوی خنده خودش رو گرفته بود
ویو تهیونگ
وقتی داشتم حمامش میکرد به سی....نه هاش نگاه کردم و با خودم گفتم (نمیگم چی گفت 🤌🏻😂😂😂)
بعد از حمام از خجالت سرخ شده بودوجلوی خنده ام رو گرفتم راستش را بگم به ات حس هایی داشتم از همون اولی که دیدمش خیلی دوستش داشتم ولی قبول نمیکردم که عاشقشم ولی الان قبول میکنم که عاشقشم ولی نمیدونم اون منو دوست داره یانه یا من رو کامل بخشیده یا نه بهش گفتم
ته ته از این به بعد بانوی اول عمارتی
ات : چرا من
ته ته :چون من تو رو دوست دارم
ویو ات
وقتی گفت منو دوست داره تعجب کردم راستش رو بگم منم دوسش داشتم ولی الان از دستش یکم ناراحت بودم و بهش گفتم
ات : تو منو دوست داری (با تعجب ونیشخند)
ته ته :اره تو رو دوست دارم از همون اول عاشقت شدم و تو چی منو دوست داری
ات در ذهنش
واقعا عاشقمه خوب منم دوسش دارم ولی مطمعن نیستو و بهش گفتم
ات : من از حسم به تو مطمئن نیستم ولی ...
تهیونگ وسط حرف ات میپره و........
....ادامه دارد 😂
(بلایخ 👍🏻 تمام شد 😂😂🤌🏻)
در خماری به سر ببرید✌🏻😂😂😂
شرط
لایک 12
فالو 2
.
.
.
ات : تو میخوای حموم کنی (با خجالت و تعجب)
ته ته : اره مگه چیه (با خنده )
ات :آخه آخه ..
ته ته:اخه اخه نداریم
و بعد تهیونگ ات را براید استایت بغل کرد به به حمام برد و لباس های ات رو در آورد و...(منحرفای عزیز اصلا توقع اسمات از من نداشته باشید )و ات رو حمام کرد
بعد ات به خاطر حمام زخماش میسوخت وبعد تهیونگ به زخمای ات پماد زد و داروی ات رو داد بخوره و کمکش کرد لباس بپوشه و ات تمام این مدت ساکت وخجالت زده بود و تهیونگ جلوی خنده خودش رو گرفته بود
ویو تهیونگ
وقتی داشتم حمامش میکرد به سی....نه هاش نگاه کردم و با خودم گفتم (نمیگم چی گفت 🤌🏻😂😂😂)
بعد از حمام از خجالت سرخ شده بودوجلوی خنده ام رو گرفتم راستش را بگم به ات حس هایی داشتم از همون اولی که دیدمش خیلی دوستش داشتم ولی قبول نمیکردم که عاشقشم ولی الان قبول میکنم که عاشقشم ولی نمیدونم اون منو دوست داره یانه یا من رو کامل بخشیده یا نه بهش گفتم
ته ته از این به بعد بانوی اول عمارتی
ات : چرا من
ته ته :چون من تو رو دوست دارم
ویو ات
وقتی گفت منو دوست داره تعجب کردم راستش رو بگم منم دوسش داشتم ولی الان از دستش یکم ناراحت بودم و بهش گفتم
ات : تو منو دوست داری (با تعجب ونیشخند)
ته ته :اره تو رو دوست دارم از همون اول عاشقت شدم و تو چی منو دوست داری
ات در ذهنش
واقعا عاشقمه خوب منم دوسش دارم ولی مطمعن نیستو و بهش گفتم
ات : من از حسم به تو مطمئن نیستم ولی ...
تهیونگ وسط حرف ات میپره و........
....ادامه دارد 😂
(بلایخ 👍🏻 تمام شد 😂😂🤌🏻)
در خماری به سر ببرید✌🏻😂😂😂
شرط
لایک 12
فالو 2
۲.۷k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.