پارت ۳۰
ویو لیا:
دکمه آسانسور رو زدم و درش باز شد و کسی توش نبود من و جونکوک هم رفتیم تو چند دقیقه تو آسانسور بودیم اما درش باز نشد
_جونکوکااااا من دستشوییم گرفته چرا این در کوفتی باز نمیشه
+دستشویی؟یک یا دو
_این چه سوالیههه
جای آبمیوش رو گرفت سمتم
+بیا کارت رو انجام بده
_چی داری میگی دیوونه شدی برو این درو باز کننن اییییی دلم (😂)
رفت و چندتا با پاهاش کوبید به در بعد هم دوباره دستش رو کرد تو جیبش و گوشه آسانسور وایساد
_دمت گرم گل کاشتی
+خب من الان چه کاری از دستم بر میاد بیب
خودم رفتم و چندتا کوبیدم به در ولی اونقد از دستشوییم دلم درد میکرد که زانو هام رو بقل کردم و نشستم گوشه آسانسور
بعد چند دقیقه چند نفر اومدن در آسانسور رو باز کردن مثل اینکه آسانسور گیر کرده بود بعد هم من با سرعت باد از آسانسور زدم بیرون و دوییدم تو دستشویی
کوک دم در دستشویی منتظرم بود من در رو باز کردم و اومدم بیرون
_آخیششش راحت شدمممم
+(خنده)
_کوفت خب مگه تخصیر خودمه
+نه عزیزم بیا بریم به ادامه خریدمون برسیم
_اصن حوصله ندارم بیا بریم هتل
+چشمممم تشریف بیارید پرنسس
_آه قلبم (کیوت)
+یکاری نکن بخورمتا
برگشتیم به هتل و تقریبا شب شد
رفتیم تا بخوابیم من رفتم رو تخت دراز بکشم که کوک روم لم داد
_اییییی خجالت نمیکشی اون بدن گندتو میندازی رو من؟؟
+از بیبیم خجالت بکشم؟؟
_تروخدا پاشو همینجوری دلم درد میکنه
از روم پاشد و بقلم دراز کشید و من رو گذاشت لای پاهاش بعد هم خوابیدیم تا اینکه صبح شد و با یه صحنه ی وحشتناک رو به رو شدم دیدم هم به شلوار خودم گوه زدم هم به شلوار جونکوک
_(جیغغغغ)
+باز که تو اینجوری منو از خواب بیدار کردی (با خماری خواب و اخم)
_ببین چیکار کردمممم
+برگامممم تر زدی بهمون که
خیلی خب برو شلوارتو عوض کن یه شلوار هم واسه من بیار
سریع دوییدم تو دستشویی تا پدم رو عوض کنم که جونکوک اومد در دستشویی رو باز کرد
_هییییی چیکار میکنی برو بیرونننن
........................
دکمه آسانسور رو زدم و درش باز شد و کسی توش نبود من و جونکوک هم رفتیم تو چند دقیقه تو آسانسور بودیم اما درش باز نشد
_جونکوکااااا من دستشوییم گرفته چرا این در کوفتی باز نمیشه
+دستشویی؟یک یا دو
_این چه سوالیههه
جای آبمیوش رو گرفت سمتم
+بیا کارت رو انجام بده
_چی داری میگی دیوونه شدی برو این درو باز کننن اییییی دلم (😂)
رفت و چندتا با پاهاش کوبید به در بعد هم دوباره دستش رو کرد تو جیبش و گوشه آسانسور وایساد
_دمت گرم گل کاشتی
+خب من الان چه کاری از دستم بر میاد بیب
خودم رفتم و چندتا کوبیدم به در ولی اونقد از دستشوییم دلم درد میکرد که زانو هام رو بقل کردم و نشستم گوشه آسانسور
بعد چند دقیقه چند نفر اومدن در آسانسور رو باز کردن مثل اینکه آسانسور گیر کرده بود بعد هم من با سرعت باد از آسانسور زدم بیرون و دوییدم تو دستشویی
کوک دم در دستشویی منتظرم بود من در رو باز کردم و اومدم بیرون
_آخیششش راحت شدمممم
+(خنده)
_کوفت خب مگه تخصیر خودمه
+نه عزیزم بیا بریم به ادامه خریدمون برسیم
_اصن حوصله ندارم بیا بریم هتل
+چشمممم تشریف بیارید پرنسس
_آه قلبم (کیوت)
+یکاری نکن بخورمتا
برگشتیم به هتل و تقریبا شب شد
رفتیم تا بخوابیم من رفتم رو تخت دراز بکشم که کوک روم لم داد
_اییییی خجالت نمیکشی اون بدن گندتو میندازی رو من؟؟
+از بیبیم خجالت بکشم؟؟
_تروخدا پاشو همینجوری دلم درد میکنه
از روم پاشد و بقلم دراز کشید و من رو گذاشت لای پاهاش بعد هم خوابیدیم تا اینکه صبح شد و با یه صحنه ی وحشتناک رو به رو شدم دیدم هم به شلوار خودم گوه زدم هم به شلوار جونکوک
_(جیغغغغ)
+باز که تو اینجوری منو از خواب بیدار کردی (با خماری خواب و اخم)
_ببین چیکار کردمممم
+برگامممم تر زدی بهمون که
خیلی خب برو شلوارتو عوض کن یه شلوار هم واسه من بیار
سریع دوییدم تو دستشویی تا پدم رو عوض کنم که جونکوک اومد در دستشویی رو باز کرد
_هییییی چیکار میکنی برو بیرونننن
........................
۱۱.۳k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.