We were just friends but..P.31(Sad Version)
ماشینی با صد و چهل تا سرعت میاد و بوم...
*ا.ت ویو
جیمین...اون جیمین بود ، پسرکم اومده بود توی پارک همیشگیمون با گریه به سمتش دوییدم که داد زد
جیمین : ا.تتتتتتتت ماشینننننننننن*داد
به ماشین نگاه کردم و سیاهی
*جیمین ویو
ا.ت بود...ا.تم بود با گریه به سمتم می دویید که ماشینی با سرعت بهش برخورد کرد و ا.ت پرت شد زمین و همه جاش خونی شد
جیمین : نههههههههههه*عربده
جیمین : نه نه نه نه ا.ت *دوییدن به سمت ا.ت
جیمین : ا.تم نه بیبی پاشو بریم خونه لطفا دلم برات تنگ شده بیا بریم قشنگم *گریه و داد
یک مرد از بین جمعیت : اقا من دکترم می زارید معالجشون کنم تا بیمارستان برسه
جیمین : بله لطفا هرکاری می تونی بکن *گریه
مرد : ا...اقا...من...متاسفم
جیمین : یعنی چی متاسفی
مرد : تسلیت...میگم
جیمین : چی چیو تسلیت میگم مرتیکه نجاتش بده *عربده و ضجه
امبولانس : اقا برید کنار بزارید نبضشون رو چک کنم ، متاسفم ایشون فوت کردن...تسلیت میگم
جیمین : نه نه نه نه نمیشه ا.تم زندس خوشگلم زندس اون منو تنها نمی زاره ا.تتتتتتتتتتتت *گریه و داد
جیمین : نبریدش بزارید یکم باهاش حرف بزنم تروخدا *گریه
امبولانس : بله
جیمین : ا.تم خوشگلم پاشو بیا بریم خونه دلم برای بغلات برای بوی تنت برای لبات برای صدات برای چشای خوشگلت برای همه چیت تنگ شده ، منو تنها نزار من بدون تو میمیرم ا.تم اینکارو با من نکن تروخدا *اروم و گریه
داستان زندگی پسرک را من نوشتم ، برایت می نویسم دخترک آسمانی تو رفتی اما پسرک با فکر و خیالات وجود تو زندگی کرد . تو رفتی اما او تورا تا مدت ها صدا می کرد . دخترک خوش شانس بودی که معشوقه ات تا پس از مرگت هم دوستت داشت .
جیمین : ا.تم خوشگلم بیا باهم بریم سفر ، یک سفری بدون برگشت از اون روزی که بهم گفتن تو نیستی و مردی از همه ادمها متنفر شدم چطور تورو نمی بینن تو اینجایی پیشمی حالا هم دستتو بده به من که باهم یک سفر طولانی و بی بازگشتو شروع کنیم ، دارم میام پیشت قشنگترین دلیل زندگیم...:)
امروز اخرین روز نفس کشیدنش بود . کنار تو بر روی خاک دراز کشید و به زندگی خود پایان داد .
پایان
#بی_تی_اس
*ا.ت ویو
جیمین...اون جیمین بود ، پسرکم اومده بود توی پارک همیشگیمون با گریه به سمتش دوییدم که داد زد
جیمین : ا.تتتتتتتت ماشینننننننننن*داد
به ماشین نگاه کردم و سیاهی
*جیمین ویو
ا.ت بود...ا.تم بود با گریه به سمتم می دویید که ماشینی با سرعت بهش برخورد کرد و ا.ت پرت شد زمین و همه جاش خونی شد
جیمین : نههههههههههه*عربده
جیمین : نه نه نه نه ا.ت *دوییدن به سمت ا.ت
جیمین : ا.تم نه بیبی پاشو بریم خونه لطفا دلم برات تنگ شده بیا بریم قشنگم *گریه و داد
یک مرد از بین جمعیت : اقا من دکترم می زارید معالجشون کنم تا بیمارستان برسه
جیمین : بله لطفا هرکاری می تونی بکن *گریه
مرد : ا...اقا...من...متاسفم
جیمین : یعنی چی متاسفی
مرد : تسلیت...میگم
جیمین : چی چیو تسلیت میگم مرتیکه نجاتش بده *عربده و ضجه
امبولانس : اقا برید کنار بزارید نبضشون رو چک کنم ، متاسفم ایشون فوت کردن...تسلیت میگم
جیمین : نه نه نه نه نمیشه ا.تم زندس خوشگلم زندس اون منو تنها نمی زاره ا.تتتتتتتتتتتت *گریه و داد
جیمین : نبریدش بزارید یکم باهاش حرف بزنم تروخدا *گریه
امبولانس : بله
جیمین : ا.تم خوشگلم پاشو بیا بریم خونه دلم برای بغلات برای بوی تنت برای لبات برای صدات برای چشای خوشگلت برای همه چیت تنگ شده ، منو تنها نزار من بدون تو میمیرم ا.تم اینکارو با من نکن تروخدا *اروم و گریه
داستان زندگی پسرک را من نوشتم ، برایت می نویسم دخترک آسمانی تو رفتی اما پسرک با فکر و خیالات وجود تو زندگی کرد . تو رفتی اما او تورا تا مدت ها صدا می کرد . دخترک خوش شانس بودی که معشوقه ات تا پس از مرگت هم دوستت داشت .
جیمین : ا.تم خوشگلم بیا باهم بریم سفر ، یک سفری بدون برگشت از اون روزی که بهم گفتن تو نیستی و مردی از همه ادمها متنفر شدم چطور تورو نمی بینن تو اینجایی پیشمی حالا هم دستتو بده به من که باهم یک سفر طولانی و بی بازگشتو شروع کنیم ، دارم میام پیشت قشنگترین دلیل زندگیم...:)
امروز اخرین روز نفس کشیدنش بود . کنار تو بر روی خاک دراز کشید و به زندگی خود پایان داد .
پایان
#بی_تی_اس
۱۵.۳k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.