وقتی رفتی بار پارت ۱۰
چون از هیچ کس جوابی دریافت نکردم ادامه میدم🤡
*ویو کوک *
فقط می خواستم سر به سرش بزارم ولی بد حشری شده بودم
خواستم لبم رو رو لبش بزارم که یهو به خودم اومدم چرا دارم اینکارو میکنم من فقط با اجبار ازدواج کردم یعنی حسی دارم بهش یا همش سر هوس بوده ؟
*ا.ت ویو *
من ۶یچ حسی مطمئنم بهش ندارم و اگه مجبور نبودم هیچ وقت تو یه اتاق هم باهاش نمی خوابیدم و اصلا دوس نداشتم حتی دستش بهم بخوره چه برسه وارث بیارم
جانگکوک کل شب رو فقط به چشمای ا.ت در اون موقعیت و قلبش که وقتی بهش نزدیک میشد خیلی محکم میزد فکر می کرد ولی مطمعن نبود از احساسی که داشت چون ممکن بود فقط یه هوس باشه و مثل بقیه بهش صدمه بزنه
پرش به صبح
*ا.ت ویو*
راستش شب درست نخوابیدم چون همش به کوک فکر میکرد و اون موقعیت راستش خیلی خجالت میکشم تو چشاش نگاه کنم با این که حتی ما لبامو بهم نخورد ولی خب ما فقط تو برگه زن و شوهریم اون حقی نداره کاری کنه
بعد از این فکرا پاشدم رفتم دستشویی و لباسامو عوض کردم یه لیپ بالم با عطر زدم و رفتم پایین سفره چیده شده بود و جانگ کوک هم سر سفره بود ولی شروع نکرده بود تا من بیام
*کوک ویو*
با فکر های دیشب از خواب بیدار شدم و لباس پوشیدم دست شویی رفتم و یه عطر زدمو رفتم پایین ا.ت هنوز نیومده بود پس منم صبحونه رو شروع نکردم و منتظر شدم تا اون بیاد ولی راستش یه زره حس میکنم نسبت به دیشب خجالت زده ام ولی جوری باید رفتار کنم که انگار اتفاقی نیوفتاده
(جانگ کوک+ ا.ت -)
+ سلام و صبح بخیر
_ صبح بخیر ( نسبتا بی احساس و سرد)
+ صبحونتو بخور سرد میشه
_ هوم
_ عا راستی امروز یکی از دوستام میاد دنبالم با هم میریم بیرون
+ کجا ؟ کی ؟ با کی ؟ جنسیت ؟ اهل کج...
_ عوعو عمو تند نرو چرا باید جواب پس بدم ؟
.......
قشنگه ؟ خیلی سعی کردم لطفا حمایت کنید 🫂🫀
۲ کامنت
۳ لایک
*ویو کوک *
فقط می خواستم سر به سرش بزارم ولی بد حشری شده بودم
خواستم لبم رو رو لبش بزارم که یهو به خودم اومدم چرا دارم اینکارو میکنم من فقط با اجبار ازدواج کردم یعنی حسی دارم بهش یا همش سر هوس بوده ؟
*ا.ت ویو *
من ۶یچ حسی مطمئنم بهش ندارم و اگه مجبور نبودم هیچ وقت تو یه اتاق هم باهاش نمی خوابیدم و اصلا دوس نداشتم حتی دستش بهم بخوره چه برسه وارث بیارم
جانگکوک کل شب رو فقط به چشمای ا.ت در اون موقعیت و قلبش که وقتی بهش نزدیک میشد خیلی محکم میزد فکر می کرد ولی مطمعن نبود از احساسی که داشت چون ممکن بود فقط یه هوس باشه و مثل بقیه بهش صدمه بزنه
پرش به صبح
*ا.ت ویو*
راستش شب درست نخوابیدم چون همش به کوک فکر میکرد و اون موقعیت راستش خیلی خجالت میکشم تو چشاش نگاه کنم با این که حتی ما لبامو بهم نخورد ولی خب ما فقط تو برگه زن و شوهریم اون حقی نداره کاری کنه
بعد از این فکرا پاشدم رفتم دستشویی و لباسامو عوض کردم یه لیپ بالم با عطر زدم و رفتم پایین سفره چیده شده بود و جانگ کوک هم سر سفره بود ولی شروع نکرده بود تا من بیام
*کوک ویو*
با فکر های دیشب از خواب بیدار شدم و لباس پوشیدم دست شویی رفتم و یه عطر زدمو رفتم پایین ا.ت هنوز نیومده بود پس منم صبحونه رو شروع نکردم و منتظر شدم تا اون بیاد ولی راستش یه زره حس میکنم نسبت به دیشب خجالت زده ام ولی جوری باید رفتار کنم که انگار اتفاقی نیوفتاده
(جانگ کوک+ ا.ت -)
+ سلام و صبح بخیر
_ صبح بخیر ( نسبتا بی احساس و سرد)
+ صبحونتو بخور سرد میشه
_ هوم
_ عا راستی امروز یکی از دوستام میاد دنبالم با هم میریم بیرون
+ کجا ؟ کی ؟ با کی ؟ جنسیت ؟ اهل کج...
_ عوعو عمو تند نرو چرا باید جواب پس بدم ؟
.......
قشنگه ؟ خیلی سعی کردم لطفا حمایت کنید 🫂🫀
۲ کامنت
۳ لایک
۶.۰k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.