V... RHS:
V... RHS:
ارسلان: داشتیم میرفتیم ماشین که شقایق پیام داد
متن پیام : ارسلان کجایی یه کار مهم دارم باهات خیلی مهمه لطفا بگو کجایی یه لحطه بیام 😭😭
ارسلان: لوکیشن دادم و رفتم کنار دیانا
دیانا : ارسلان خوبی
ارسلان: آره
دیانا: کلافه به نظر میرسی ها
ارسلان: نه اوکیم
ارسلان: از دیا نده شدم و پشت سر بچه ها آروم راه میرفتم که دخترا گفتن بریم کناز اون کافه سیار و سچیزی یخوریم
نیکا: متیننن
متین : جانم
نیکا: میشه بعدش بریم خرید
متین : بعد شهربازی میریم
ممد : ارسلان خوبی داداش
ارسلان: آره .... شقایق پیام داد که برم کتار ورودی شهربازی ... بچه ها من میرم ببینم ماشینو قفل کردم یا نه
دیانا: قفل کردی ارسلان بشین
ارسلان: نه باید برم ببینم زود میام
دیانا: باش
ارسلان: رفتم ورودی کع شقایق دیدم که خوشحاله
شقایق : ارسلان یه خبر دارم برات
ارسلان: چه خبری ؟
شقایق : من ازت باردارم
ارسلان: چیی
شقایق : داری بابا میشی
ارسلان: داشتیم میرفتیم ماشین که شقایق پیام داد
متن پیام : ارسلان کجایی یه کار مهم دارم باهات خیلی مهمه لطفا بگو کجایی یه لحطه بیام 😭😭
ارسلان: لوکیشن دادم و رفتم کنار دیانا
دیانا : ارسلان خوبی
ارسلان: آره
دیانا: کلافه به نظر میرسی ها
ارسلان: نه اوکیم
ارسلان: از دیا نده شدم و پشت سر بچه ها آروم راه میرفتم که دخترا گفتن بریم کناز اون کافه سیار و سچیزی یخوریم
نیکا: متیننن
متین : جانم
نیکا: میشه بعدش بریم خرید
متین : بعد شهربازی میریم
ممد : ارسلان خوبی داداش
ارسلان: آره .... شقایق پیام داد که برم کتار ورودی شهربازی ... بچه ها من میرم ببینم ماشینو قفل کردم یا نه
دیانا: قفل کردی ارسلان بشین
ارسلان: نه باید برم ببینم زود میام
دیانا: باش
ارسلان: رفتم ورودی کع شقایق دیدم که خوشحاله
شقایق : ارسلان یه خبر دارم برات
ارسلان: چه خبری ؟
شقایق : من ازت باردارم
ارسلان: چیی
شقایق : داری بابا میشی
۲۲.۲k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.