عشق درپیست *پارت2
ویو ته
منو پسرا هرشب دیر وقت میریم پیست ولی امشب قراره یکم زودتر بریم تا با بازیکنای دیگه مسابقه بدیم وقتی رسیدم دوتا ماشین بود تو هرکدوم یه دختر ... این دخترا با وجود من سوسک میشن ولی اونطور که جیمین بهم گفت اونا حرفه این به حرحال مسابقه شروع شد...
ویو راوی:
مسابقه که شروع شد 3 تا ماشین پسرا از همه جلو بودن ولی ا/ت یهو از 2 تا ماشین سبقت گرفت ولی از ماشین تهیونگ نتونست ومساوی بردن و میاهم نفر دوم شد...
یادم رف بگم
(ته تنها بود تو ماشین)
(جی هوپ با جونگ کوک تو یه ماشین)
(نامجون با جین و شوگا تو یه ماشین بودن)
ته از ماشین پیاده شد بلافاصله ا/ت هم پیاده شد ته میخواست چیزی بگه که جیمین اومد..
جیمین:اوو ا/ت چه کردی با کسی که همیشه همه رو آسفالت میکرد مساوی تموم کردی براوو
ته:مساوی شده نبرده که پس یه مسابقه دیگه باید بده تا برنده معلوم بشه*پوزخند
میا:ولی ما باید بریم
ا/ت:باشه مسابقع بدیم
جیمین :مسابقه باحالی بودا نمیخواین شرط بذارین؟!
ته:اوم فکر خوبیه
میا دم گوش ا/ت: ا/ت وللش بیا بریم شر میشه مطمئنم اینا آدمای عادیی نیستن
ا/ت:نترس من میتونم ببرمشون
میا:ولی ا/ت خطـ...
ا/ت: سرچی شرط میبندی
ته:خیلی به خودت اعتماد داری خانم کوچولو*حالت مسخره
ا/ت:*یه قدم میره جلو پس چی فک کردی هوم*نیشخند
ویو راوی:
ا/ت با اعتماد به نفس سوار ماشین شدو تهیونگ که به غرورش بر خورده بود یکم عصبی بود سوار ماشین شد ..ولی بد بخت میا با 6 تا پسر جذاب تنها موند تا مسابقه تموم بشه ....
اول مسابقه تهوینگ جلو بودولی یهو ا/ت اولش باهاش مساوی شد و روبه تهیونگ با نیش خند گفت..
ا/ت:حالا میبینیم کی برنده اس پیره مرد
تا تهیونگ میخواست چیزی بگه ا/ت سرعت رفت و برنده مسابقه شد
وقتی ا/ت از ماشین پیاده شد میا پرید بغلش و گف
میا:ای دختره ی عوضی نمیدونی چقدر ترسیدم ببازی ولی آفرین بهت دختر خودمییییییی
ا/ت:حالا فش دادی یا تعریف کردی
تهیونگ :چی مخوای؟*با چشم هایی که ازش آتیش میبارید
ا/ت:هیچ من فقط برای تفریح اینجا میام نه شرط بندی
جین رو به کوک:نظرت چیه تهیونگ ببریم چون ممکنه یه کاری دست همه بده ..
کوک: موافقم
کوک:تهیونگگ بیا یه کار واجب پیش اومده باید بریمم
ته:اسمتو نمیدونم دختر جون ولی حسابه حرفی که بهم گفتی تصفیه نشده
ا/ت:چه حر...
ویو راوی:
ا/ت میخواست سوالش رو بپرسه ولی ته رفت میا اومد سمت ا/ت و بهش گف که دیره باید برن با جیمین خدافزی کردن و رفتن ولی ا/ت خیلی نگران بود چون میدونست میا راس میگفت اونا آدمای عادیی نیستن شاید بهتر بود به حرف میا گوش داده بود و مسابقه نمیداد ولی کار ازکار گذشته بود ...
میا رف خونه خودشون ا/ت هم رف خونه خودشون همه خواب بودن پس آروم رفت سمت اتاقش با هزار و یک فکر و خیال خوابش برد
اونطرف هم پسرا
تهیونگ خیلی عصبی بود که از یه دختر باخته بود و کسی تا حلا جرئت نکرده بود بهش کمتر از ارباب بگه ولی ا/ت بهش گفته بود پیره مرد و این بیشتر عصبیش میکرد پسرا خیلی سعی کردن آرومش کنن ولی نشد
ته قرار شد فردا شب همون موقع بره پیست و حساب دختره رو برسه ولی به پسرا چیزی نگف
فردا....
اینم از پارت دو.. تا اینو بنویسم جر خوردم لطفا حمایتم کنیدددددد
دوستون دارم بوس به کلتون❤❤
منو پسرا هرشب دیر وقت میریم پیست ولی امشب قراره یکم زودتر بریم تا با بازیکنای دیگه مسابقه بدیم وقتی رسیدم دوتا ماشین بود تو هرکدوم یه دختر ... این دخترا با وجود من سوسک میشن ولی اونطور که جیمین بهم گفت اونا حرفه این به حرحال مسابقه شروع شد...
ویو راوی:
مسابقه که شروع شد 3 تا ماشین پسرا از همه جلو بودن ولی ا/ت یهو از 2 تا ماشین سبقت گرفت ولی از ماشین تهیونگ نتونست ومساوی بردن و میاهم نفر دوم شد...
یادم رف بگم
(ته تنها بود تو ماشین)
(جی هوپ با جونگ کوک تو یه ماشین)
(نامجون با جین و شوگا تو یه ماشین بودن)
ته از ماشین پیاده شد بلافاصله ا/ت هم پیاده شد ته میخواست چیزی بگه که جیمین اومد..
جیمین:اوو ا/ت چه کردی با کسی که همیشه همه رو آسفالت میکرد مساوی تموم کردی براوو
ته:مساوی شده نبرده که پس یه مسابقه دیگه باید بده تا برنده معلوم بشه*پوزخند
میا:ولی ما باید بریم
ا/ت:باشه مسابقع بدیم
جیمین :مسابقه باحالی بودا نمیخواین شرط بذارین؟!
ته:اوم فکر خوبیه
میا دم گوش ا/ت: ا/ت وللش بیا بریم شر میشه مطمئنم اینا آدمای عادیی نیستن
ا/ت:نترس من میتونم ببرمشون
میا:ولی ا/ت خطـ...
ا/ت: سرچی شرط میبندی
ته:خیلی به خودت اعتماد داری خانم کوچولو*حالت مسخره
ا/ت:*یه قدم میره جلو پس چی فک کردی هوم*نیشخند
ویو راوی:
ا/ت با اعتماد به نفس سوار ماشین شدو تهیونگ که به غرورش بر خورده بود یکم عصبی بود سوار ماشین شد ..ولی بد بخت میا با 6 تا پسر جذاب تنها موند تا مسابقه تموم بشه ....
اول مسابقه تهوینگ جلو بودولی یهو ا/ت اولش باهاش مساوی شد و روبه تهیونگ با نیش خند گفت..
ا/ت:حالا میبینیم کی برنده اس پیره مرد
تا تهیونگ میخواست چیزی بگه ا/ت سرعت رفت و برنده مسابقه شد
وقتی ا/ت از ماشین پیاده شد میا پرید بغلش و گف
میا:ای دختره ی عوضی نمیدونی چقدر ترسیدم ببازی ولی آفرین بهت دختر خودمییییییی
ا/ت:حالا فش دادی یا تعریف کردی
تهیونگ :چی مخوای؟*با چشم هایی که ازش آتیش میبارید
ا/ت:هیچ من فقط برای تفریح اینجا میام نه شرط بندی
جین رو به کوک:نظرت چیه تهیونگ ببریم چون ممکنه یه کاری دست همه بده ..
کوک: موافقم
کوک:تهیونگگ بیا یه کار واجب پیش اومده باید بریمم
ته:اسمتو نمیدونم دختر جون ولی حسابه حرفی که بهم گفتی تصفیه نشده
ا/ت:چه حر...
ویو راوی:
ا/ت میخواست سوالش رو بپرسه ولی ته رفت میا اومد سمت ا/ت و بهش گف که دیره باید برن با جیمین خدافزی کردن و رفتن ولی ا/ت خیلی نگران بود چون میدونست میا راس میگفت اونا آدمای عادیی نیستن شاید بهتر بود به حرف میا گوش داده بود و مسابقه نمیداد ولی کار ازکار گذشته بود ...
میا رف خونه خودشون ا/ت هم رف خونه خودشون همه خواب بودن پس آروم رفت سمت اتاقش با هزار و یک فکر و خیال خوابش برد
اونطرف هم پسرا
تهیونگ خیلی عصبی بود که از یه دختر باخته بود و کسی تا حلا جرئت نکرده بود بهش کمتر از ارباب بگه ولی ا/ت بهش گفته بود پیره مرد و این بیشتر عصبیش میکرد پسرا خیلی سعی کردن آرومش کنن ولی نشد
ته قرار شد فردا شب همون موقع بره پیست و حساب دختره رو برسه ولی به پسرا چیزی نگف
فردا....
اینم از پارت دو.. تا اینو بنویسم جر خوردم لطفا حمایتم کنیدددددد
دوستون دارم بوس به کلتون❤❤
۵.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.