(پارت ۳) ددی من
یهو کنارم خوابش برد من موندم کلی درد 🥺
همین طوری داشتن گریه میکردم از درد
زبان یونگی
از خستگی خوابم برد
از خواب بیدار شدم دیدم صدای هق هق میاد
نگاه کردم دیدم ا/ت داره گریه میکنه وای نباید میخوابیدم الان درد داره حتما
-بیبی جونم خوبی؟
+هق...نه ....هقق(گریه شدید)
بغلش کردم دلشو ماساژ دادم که کم کم خوابش برد منم دوباره خوابیدم
صبح
زبان ا/ت
از خواب بیدار شدم دیدم یونگی هنوز خوابه
+واییی یونگیییی پاشو دیرت شدددد
-چی چیشده وایییی
+پاشو عزیزم دیرت شد
-چشم اول بوس
+چشم
لباشو بوسیدم صبحونشو دادم رفت منم رفتم ناهارو درست کنم
زبان یونگی
داشتم کارهامو انجام می دادم که یه پیامک برام اومد وقتی دیدم چشمام خون شد ....
همین طوری داشتن گریه میکردم از درد
زبان یونگی
از خستگی خوابم برد
از خواب بیدار شدم دیدم صدای هق هق میاد
نگاه کردم دیدم ا/ت داره گریه میکنه وای نباید میخوابیدم الان درد داره حتما
-بیبی جونم خوبی؟
+هق...نه ....هقق(گریه شدید)
بغلش کردم دلشو ماساژ دادم که کم کم خوابش برد منم دوباره خوابیدم
صبح
زبان ا/ت
از خواب بیدار شدم دیدم یونگی هنوز خوابه
+واییی یونگیییی پاشو دیرت شدددد
-چی چیشده وایییی
+پاشو عزیزم دیرت شد
-چشم اول بوس
+چشم
لباشو بوسیدم صبحونشو دادم رفت منم رفتم ناهارو درست کنم
زبان یونگی
داشتم کارهامو انجام می دادم که یه پیامک برام اومد وقتی دیدم چشمام خون شد ....
۵۱۱
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.