معشوقه ی مافیا ( پارت۴)
خیلی درد داشت ، خنده ی های بلند بلند می کردم .
هر بار که چاقو رو فشار می داد جیغ میزدم .
تا اینکه شنیدم
+ تموم شد
× jk .بزار حدس بزنم اسمت جونگ کوکه ؟
+ چطوری متوجه شدی ؟ (با تعجب و جدیت )
× اسم دوست برادرم هم جونگ کوکه . هر دو تاشون تا نصفه شب بیرونن و بعد برادرم نصفه شب میاد خونه . اگه از اینجا بیرون برم ، حتما یه شب تقیبش می کنم .
+ اسمت چیه ؟ (جدی و عصبی )
× ا/ت هستم . ( نفس نفس ) پارک ا/ت
*بچه ها ا/ت بخاطر اینکه خون زیادی ازش رفته نفس نفس میزنه *
از زبان جونگ کوک
تا اینو گفت از شت استرس دستام یخ کرد
ازش پرسیدم
+ اسم برادرت تهیونگه ؟
× اره هه هه تو از کجا می دونی ؟
+ ممم من همون دوست برادرتم
× اوه چیی یعنی برادر من مافیاست ؟
و بعد بیهوش شد
+ا/ت.ا/ت ( با داد)
تهیونگ بفهمه منو میکشه
چشمامو بستم ...
ا/ت منو ببخش ...
و زیپ لباسشو باز کردم
زخم بازوشو باند پیچی کردم و به جای زخم ها کرم زدم
یادمه تهیونگ گروه خونیشو بهم گفته بود ..
یادم اومد گروه خونیش با من یکسانه ...
خون هم بهش دادم ....
به اتاق خودم بردمش و رو تخت گذاشتمش ..
باید به تهیونگ بگم .....
هر بار که چاقو رو فشار می داد جیغ میزدم .
تا اینکه شنیدم
+ تموم شد
× jk .بزار حدس بزنم اسمت جونگ کوکه ؟
+ چطوری متوجه شدی ؟ (با تعجب و جدیت )
× اسم دوست برادرم هم جونگ کوکه . هر دو تاشون تا نصفه شب بیرونن و بعد برادرم نصفه شب میاد خونه . اگه از اینجا بیرون برم ، حتما یه شب تقیبش می کنم .
+ اسمت چیه ؟ (جدی و عصبی )
× ا/ت هستم . ( نفس نفس ) پارک ا/ت
*بچه ها ا/ت بخاطر اینکه خون زیادی ازش رفته نفس نفس میزنه *
از زبان جونگ کوک
تا اینو گفت از شت استرس دستام یخ کرد
ازش پرسیدم
+ اسم برادرت تهیونگه ؟
× اره هه هه تو از کجا می دونی ؟
+ ممم من همون دوست برادرتم
× اوه چیی یعنی برادر من مافیاست ؟
و بعد بیهوش شد
+ا/ت.ا/ت ( با داد)
تهیونگ بفهمه منو میکشه
چشمامو بستم ...
ا/ت منو ببخش ...
و زیپ لباسشو باز کردم
زخم بازوشو باند پیچی کردم و به جای زخم ها کرم زدم
یادمه تهیونگ گروه خونیشو بهم گفته بود ..
یادم اومد گروه خونیش با من یکسانه ...
خون هم بهش دادم ....
به اتاق خودم بردمش و رو تخت گذاشتمش ..
باید به تهیونگ بگم .....
۲۳.۴k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.