عاشقانه ها پارت ۱۸
ناشناس:راستی اگه سوال داری من کیم میتونی از مامانت بپرسی
سوسن:یعنی چی
ناشناس :تو زنگ بزن به مامانت میفهمی
سون زنگ زد
شروع مکالمه
سوسن :مامان یکی بهم پیام میده ناشناس میگه زنگ بزن به مامانت میفهمی
ثریا:چی چطوری شمارتو پیدا کرده
سوسن: خب مامان این کیه
ثریا :برادرم یا همون داییت
سوسن:دایی من که دایی ندارم
ثریا :داری دخترم ولی ی روز رفت و گفت من هر وقت خواهر زادم ۱۶ سالش شد بر میگردم
سوسن:آدم بدیه چرا رفت
ثریا:نه آدم خوبیه برای این رفت چون از اول به من گفت نباید با بابات ازدواج میکردم ولی من گوش ندادم
سوسن :من چیکار کنم الان
ثریا:من از استانبول نرفتم شماره داییت رو بده من باهاش حرف میزنم
سوسن:باشه
اتمام مکالمه
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫 🚫
سوسن:یعنی چی
ناشناس :تو زنگ بزن به مامانت میفهمی
سون زنگ زد
شروع مکالمه
سوسن :مامان یکی بهم پیام میده ناشناس میگه زنگ بزن به مامانت میفهمی
ثریا:چی چطوری شمارتو پیدا کرده
سوسن: خب مامان این کیه
ثریا :برادرم یا همون داییت
سوسن:دایی من که دایی ندارم
ثریا :داری دخترم ولی ی روز رفت و گفت من هر وقت خواهر زادم ۱۶ سالش شد بر میگردم
سوسن:آدم بدیه چرا رفت
ثریا:نه آدم خوبیه برای این رفت چون از اول به من گفت نباید با بابات ازدواج میکردم ولی من گوش ندادم
سوسن :من چیکار کنم الان
ثریا:من از استانبول نرفتم شماره داییت رو بده من باهاش حرف میزنم
سوسن:باشه
اتمام مکالمه
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫 🚫
۶۶۹
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.