عشق مغرور پارت ۷
ته: نمیدونم چرا ولی احساس میکنم که ناراحت شده. ولش کن مگه مهمه؟؟؟
من: اهم اهم دیگه تموم شد یاد گرفتم الانم وقت کلاسم تموم شده و ماشین ما میاد دنبالم . بهتره برم . خواستم برم که دستمو گرفت. ته: اممم برای اون کاری که کردم ببخش.من: کدوم کار ؟؟ ته : همین که اف.... من: اهااا باشه باشه میدونم هیچی ولش کن. ته : نه ولش نمیکنم عذاب وجدان دارم خواهش میکنم که بگو بخشیدیم 😭😭. من: باشه بابا بخشیدم . حالا شد؟؟ ته : اره خیلی ممنون . من: خواهش میکنم، بعدش ته ته بغلم کرد و گفت : خیلی ممنون خیلی ممنون دیگه الان راحت شدم . من: هوفففف باشه دیگه . بعدش از خودم جداش کردم و رفتم سمت رختکن و لباسامو عوض کردم و اومدم بیرون . من: جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ . ته: چته روانی ؟؟؟ من: تو الان لختی جلوی من جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغ. ته : خب میدونی لختم نمیومدی بیرون از رختکن کوچولو. من: اولا من چه بدونم تو لختی. و دوما من کوچولو نیستن خودت کوچولویی. اه . کم کم ته اومد جلو و من هی میگفتم برو عقب ولی به حرفام گوش نمیداد که نمیداد که به یکی از رختکن ها برخورد کردم و دستاشو دو طرفم سد کرد و اون الان با اون لختی جلوی من بود. ایییییی واییییییی خدااااا خودت کمکم کن . یا ارحمن راحمین .(از زبان نویسنده: میگم درست نوشتم یا نه ؟؟؟؟) منم مثل اون اسکلا و خنگا گریه میکردم و میگفتم خواهش میکنم ببخشید . ته: اممم نه مثل اینکه یه تنبیه میخوای نه ؟؟؟ من: ن ببخشید خواهش میکنم. کم کم سرشو جلو اورد و یه سانتی متری صورتم بود یعنی اگه یه چیزی میگفت لبش میخورد به لبم . آروم لبشو جلو آورد و گذاشت رو لبام. منم نمیدونستم که چطوری لب میگیرن. پس همراهی نکردم اگرم میدونستم همراهی نمیکردم . بعد از کم آوردن نفس ازم جدا شد و تو چشام زل زد و گفت: بیب مث اینکه نمیخوای با ددی همراهی کنی نه؟؟؟ من : من نمیدونم لب بگیرم و اگرم بدونم لب گیری نمیکنم . یع یع چندش خیلی کثیفه. تهیونگ : ولی من الان باتو لب گیری کردم بیب . عجیب نیس این حرفایی که میزنی؟؟؟؟ من: تو یه بار دیگه غلط میکنی به لبم من نزدیک میشی وگرنه تقسیم به ۳ قسمت مساوی میشی . نه خیرم عجیب نیس ای ن حرفایی که میزنم . کجاش عجیب بود؟؟؟تهیونگ: خیلی جاهاش ولی ولش کن. من: وایییی ماشینم اومد. تهیونگ: کو کو؟؟؟ کجا اومد؟؟؟ کدوم ماشین ؟؟؟ من: 😐😐😐ماشینی که میاد دنبالم یعنی ماشین شخصی دارای راننده شخصی . تهیونگ: خاک بر سرم لباسم کو ؟؟ من: بای بای من رفتم.
لایکا ۳۵
تا پارت بعد بای بای عسلام 💚💚💚💚💚❤❤❤❤❤
دوستون دارم😙😙😙😙😙❤❤💚💚💚💚💚
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
من: اهم اهم دیگه تموم شد یاد گرفتم الانم وقت کلاسم تموم شده و ماشین ما میاد دنبالم . بهتره برم . خواستم برم که دستمو گرفت. ته: اممم برای اون کاری که کردم ببخش.من: کدوم کار ؟؟ ته : همین که اف.... من: اهااا باشه باشه میدونم هیچی ولش کن. ته : نه ولش نمیکنم عذاب وجدان دارم خواهش میکنم که بگو بخشیدیم 😭😭. من: باشه بابا بخشیدم . حالا شد؟؟ ته : اره خیلی ممنون . من: خواهش میکنم، بعدش ته ته بغلم کرد و گفت : خیلی ممنون خیلی ممنون دیگه الان راحت شدم . من: هوفففف باشه دیگه . بعدش از خودم جداش کردم و رفتم سمت رختکن و لباسامو عوض کردم و اومدم بیرون . من: جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ . ته: چته روانی ؟؟؟ من: تو الان لختی جلوی من جییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغ. ته : خب میدونی لختم نمیومدی بیرون از رختکن کوچولو. من: اولا من چه بدونم تو لختی. و دوما من کوچولو نیستن خودت کوچولویی. اه . کم کم ته اومد جلو و من هی میگفتم برو عقب ولی به حرفام گوش نمیداد که نمیداد که به یکی از رختکن ها برخورد کردم و دستاشو دو طرفم سد کرد و اون الان با اون لختی جلوی من بود. ایییییی واییییییی خدااااا خودت کمکم کن . یا ارحمن راحمین .(از زبان نویسنده: میگم درست نوشتم یا نه ؟؟؟؟) منم مثل اون اسکلا و خنگا گریه میکردم و میگفتم خواهش میکنم ببخشید . ته: اممم نه مثل اینکه یه تنبیه میخوای نه ؟؟؟ من: ن ببخشید خواهش میکنم. کم کم سرشو جلو اورد و یه سانتی متری صورتم بود یعنی اگه یه چیزی میگفت لبش میخورد به لبم . آروم لبشو جلو آورد و گذاشت رو لبام. منم نمیدونستم که چطوری لب میگیرن. پس همراهی نکردم اگرم میدونستم همراهی نمیکردم . بعد از کم آوردن نفس ازم جدا شد و تو چشام زل زد و گفت: بیب مث اینکه نمیخوای با ددی همراهی کنی نه؟؟؟ من : من نمیدونم لب بگیرم و اگرم بدونم لب گیری نمیکنم . یع یع چندش خیلی کثیفه. تهیونگ : ولی من الان باتو لب گیری کردم بیب . عجیب نیس این حرفایی که میزنی؟؟؟؟ من: تو یه بار دیگه غلط میکنی به لبم من نزدیک میشی وگرنه تقسیم به ۳ قسمت مساوی میشی . نه خیرم عجیب نیس ای ن حرفایی که میزنم . کجاش عجیب بود؟؟؟تهیونگ: خیلی جاهاش ولی ولش کن. من: وایییی ماشینم اومد. تهیونگ: کو کو؟؟؟ کجا اومد؟؟؟ کدوم ماشین ؟؟؟ من: 😐😐😐ماشینی که میاد دنبالم یعنی ماشین شخصی دارای راننده شخصی . تهیونگ: خاک بر سرم لباسم کو ؟؟ من: بای بای من رفتم.
لایکا ۳۵
تا پارت بعد بای بای عسلام 💚💚💚💚💚❤❤❤❤❤
دوستون دارم😙😙😙😙😙❤❤💚💚💚💚💚
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
۳۳.۸k
۲۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.