معروف تر از معروف پارت۳
ا.ت ویو
رفتم هایپ که دم در هایپ یهو دیدم یه ون مشکی پارک کرد و شش تا پسر خیلی کراش ازش خارج شدن. داشتم با شک نگاهشون می کردم و توی ذهتم می گفتم که اینا چقد توی واقعیت کراشن که یهو دیدم یه پسر که قدش از همشون کوتاه تر بود پیاده شد. خیلی خوشگل بود،محو چشماش شدم انگار با چشماش داشت می خندید
*فلش بک به قبل از راه افتادن بی تی اس سمت هایپ*
جیمین ویو
با حس اینکه یه چیزی روی دلمه از خواب بیدار شدم دیدم وی روی شکمم نشسته.
تهیونگ ویو
هممون صبح زود از خواب بیدار شدیم به غیر از جیمینی. بچه ها گفتن برو بیدارش کن،رفتم توی اتاقش دیدم مثل یه جوجه خوابیده و نشستم روی شکمش که بیدار شد
جیمین: تهیونگ داری چیکار می کنی از روی شکمم پاشو(خوابالود)
تهیونگ: عهم جناب اقا یادشون رفته که ما امروز توی هایپ با سئو ا.ت جلسه داریم؟
جیمین ویو
با این حرفش خواب از سرم پرید و سریع از جام بلند شدم راستش من ا.تو خیلی وقته می شناسم ولی اون منو فراموش کرده.ما توی یه مدرسه بودیم و من عاشقش بودم ولی خب الان از یونا خوشم میاد. حالا روز تولدم بعد دانشگاه ا.ت تصادف کرد و گفتن همه ی حافظش رو از دوران دبستانش از دست میده. با اینکه ناراحت شدم ولی خب که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
تهیونگ: جیمینننننن(یه کو کوچولو بلند)
جیمین: ترسیدم چیه؟
تهیونگ: یک ساعته دارم صدات می کنم تو چه فکری بودی
جونگکوک:یااا تهیونگا چرا صداش زدی؟
جیمین و تهیونگ: تو کی اومدی؟
جونگکوک: الان. جیمین پاشو اماده شو ساعت شش و چهل دقیقست.
جیمین: اوک و رفت اماده بشه.
جیمین ویو
رفتم یه دوش گرفتم،موهامو سشوار کردم،صبحونه خوردم و بعد لباس پوشیدیم و راه افتادیم سمت هایپ
فلش بک به زمان حال
ا.ت ویو
داشتم محوشون می شدم که یه نفر صدام زد.
جیمین: خانم سئو ا.ت؟
ا.ت: بله خودم هستم پارک جیمین شی
جیمین: بفرمایید و لطفا همراهمون بیاید.بچه ها خانم ا.ت سلامتون کو مخصوصا شما نامجونی
اعضا: سلام خانم سئو ا.ت.
ا.ت سلام
اینا رفتن داخل ولی من حالا حالا ها این فیک رو کشش می دم نگران نباشید.
اسلاید۲ استایل جیمین
اسلاید۳ استایل تهیونگ
اسلاید۴ استایل جین
اسلاید۵ استایل شوگا
اسلاید۶ استایل جیهوپ
اسلاید۷ استایل نامجون
اسلاید۸ استایل جونگکوک
اسلاید۹ ون بی تی اس
اسلاید۱۰ ماشین ا.ت
حمایت کنید لطفا💜
رفتم هایپ که دم در هایپ یهو دیدم یه ون مشکی پارک کرد و شش تا پسر خیلی کراش ازش خارج شدن. داشتم با شک نگاهشون می کردم و توی ذهتم می گفتم که اینا چقد توی واقعیت کراشن که یهو دیدم یه پسر که قدش از همشون کوتاه تر بود پیاده شد. خیلی خوشگل بود،محو چشماش شدم انگار با چشماش داشت می خندید
*فلش بک به قبل از راه افتادن بی تی اس سمت هایپ*
جیمین ویو
با حس اینکه یه چیزی روی دلمه از خواب بیدار شدم دیدم وی روی شکمم نشسته.
تهیونگ ویو
هممون صبح زود از خواب بیدار شدیم به غیر از جیمینی. بچه ها گفتن برو بیدارش کن،رفتم توی اتاقش دیدم مثل یه جوجه خوابیده و نشستم روی شکمش که بیدار شد
جیمین: تهیونگ داری چیکار می کنی از روی شکمم پاشو(خوابالود)
تهیونگ: عهم جناب اقا یادشون رفته که ما امروز توی هایپ با سئو ا.ت جلسه داریم؟
جیمین ویو
با این حرفش خواب از سرم پرید و سریع از جام بلند شدم راستش من ا.تو خیلی وقته می شناسم ولی اون منو فراموش کرده.ما توی یه مدرسه بودیم و من عاشقش بودم ولی خب الان از یونا خوشم میاد. حالا روز تولدم بعد دانشگاه ا.ت تصادف کرد و گفتن همه ی حافظش رو از دوران دبستانش از دست میده. با اینکه ناراحت شدم ولی خب که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
تهیونگ: جیمینننننن(یه کو کوچولو بلند)
جیمین: ترسیدم چیه؟
تهیونگ: یک ساعته دارم صدات می کنم تو چه فکری بودی
جونگکوک:یااا تهیونگا چرا صداش زدی؟
جیمین و تهیونگ: تو کی اومدی؟
جونگکوک: الان. جیمین پاشو اماده شو ساعت شش و چهل دقیقست.
جیمین: اوک و رفت اماده بشه.
جیمین ویو
رفتم یه دوش گرفتم،موهامو سشوار کردم،صبحونه خوردم و بعد لباس پوشیدیم و راه افتادیم سمت هایپ
فلش بک به زمان حال
ا.ت ویو
داشتم محوشون می شدم که یه نفر صدام زد.
جیمین: خانم سئو ا.ت؟
ا.ت: بله خودم هستم پارک جیمین شی
جیمین: بفرمایید و لطفا همراهمون بیاید.بچه ها خانم ا.ت سلامتون کو مخصوصا شما نامجونی
اعضا: سلام خانم سئو ا.ت.
ا.ت سلام
اینا رفتن داخل ولی من حالا حالا ها این فیک رو کشش می دم نگران نباشید.
اسلاید۲ استایل جیمین
اسلاید۳ استایل تهیونگ
اسلاید۴ استایل جین
اسلاید۵ استایل شوگا
اسلاید۶ استایل جیهوپ
اسلاید۷ استایل نامجون
اسلاید۸ استایل جونگکوک
اسلاید۹ ون بی تی اس
اسلاید۱۰ ماشین ا.ت
حمایت کنید لطفا💜
۵.۹k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.