می بینی ؟ طوری در رنج کشیدن ماهر شده ای ، که گاهی خودت هم
میبینی ؟ طوری در رنجکشیدن ماهر شدهای ، که گاهی خودت هم زخمهایت را از یاد میبری
زخم هایی که دیگران دارند را ما میکشیم و درد های خود را فراموش کردیم
یادمان رفت به چه چیزی نیاز داریم و به چه کسی نیاز داریم
نگران نیستم. همه چیز درست میشود. آب ریخته روی زمین جمع نه، اما خشک میشود. قلب شکسته خوب نه، اما ترمیم میشود. و هنوز هم میتوان، در گلدانی شکسته گل کاشت
اما من هنوز امیدی دارم تو به من برگردی و با هم باشیم
ــــــــــــــــــ................. ــــــــــــ........... ــــ
یور: او.. ن مرده؟
یه سمت چپ نگاه کردم لبخند حریصی دیدم و فقط دندون هاش معلوم بود
میدونستم اون هست
اما نمیتونستم چیزی بگم
به گوشه ای خیره شده بودم
هرکس میدید فکر میکرد کسی از تیکه جونم مرده است
بلند شدم
خیلی پوکر راه رفتم و از سالن خارج شدم
اروم اروم راه میرفتم
سوزشی پشت سرم احساس کردم افتادم زمین
(علامت)=☆دختر
(علامت)=♡پسر
☆: هزره بخاطر تو این اتفاق افتاده
♡هی به من لگد میزد
یور: سرم رو توی دستم فرو برده بودم
داشتم
یک دفعه ساید سیاه یور بیدار شد بلند شدم
زخم هایی که دیگران دارند را ما میکشیم و درد های خود را فراموش کردیم
یادمان رفت به چه چیزی نیاز داریم و به چه کسی نیاز داریم
نگران نیستم. همه چیز درست میشود. آب ریخته روی زمین جمع نه، اما خشک میشود. قلب شکسته خوب نه، اما ترمیم میشود. و هنوز هم میتوان، در گلدانی شکسته گل کاشت
اما من هنوز امیدی دارم تو به من برگردی و با هم باشیم
ــــــــــــــــــ................. ــــــــــــ........... ــــ
یور: او.. ن مرده؟
یه سمت چپ نگاه کردم لبخند حریصی دیدم و فقط دندون هاش معلوم بود
میدونستم اون هست
اما نمیتونستم چیزی بگم
به گوشه ای خیره شده بودم
هرکس میدید فکر میکرد کسی از تیکه جونم مرده است
بلند شدم
خیلی پوکر راه رفتم و از سالن خارج شدم
اروم اروم راه میرفتم
سوزشی پشت سرم احساس کردم افتادم زمین
(علامت)=☆دختر
(علامت)=♡پسر
☆: هزره بخاطر تو این اتفاق افتاده
♡هی به من لگد میزد
یور: سرم رو توی دستم فرو برده بودم
داشتم
یک دفعه ساید سیاه یور بیدار شد بلند شدم
۲.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.