فیک عشق دختر باز من
پارت 16
دیدم یکی جلومو گرفت، کوک بود، جوری پرتم کرد که پخش زمین شدم. کوک: داری از حدت میگذری(داد). ات: متوجه نمیشم این کارت یعنی چی(بغض). کوک: گمشو. ات با گریه زد بیرون.
ویو ات
با کار کوک، بغض گلومو گرفته بود، نمیخواستم جلوی این همه ادم گریه کنم، رقتم بیرون، یکی دستمو گرفت، لینو بود. لینو: ات بخاطر اون شب منو ببخش(با بغض) مست کرده بودم واقعا ببخش. از زبون راوی یعنی من: همینطور بود لینو ادم خوبی بود). ات: خوشحالم اینو میشنوم. زد زیر گریه لینو بغلش کرد و دلداریش داد. بعد از چند دقیقه ات از لینو جدا شد و گفت: مرصی من باید برم، سر کلاس معلم الان میاد،
ویو ات: رفتم به سمت کلاس بازم درد شکمم اومد، رفتم نشتم روی میزم، بعد از 30 مین کلاس تموم شد موقع ناهار بود، من از درد شکمم نرفتم.
ویو کوک
بخاطره کاری که کردم دلیل دام(با خودش) آیگووو دارم با خودم حرف میزنم، رفتم با بچه ناهار خوردم، دیدم ات نیست، حرکت کردم به سمت کلاس، لینورو با ات دیدم، دلم میخواست با زمین یکیش کنم. اینجا چخبر اتفاقی تو بار افتاد ات یادش رفته(با خودش) بیخیال من برم.
لینو؛: ات بیا اینارو بخور. ات: ممنون.
ویو ات
اومدم از لینو کیکرو بگیرم بخورم، که دویدم به سمت دست شویی.
ویو کوک
داشتم برمیگشتم کلاس که ات نبودـسمت راستمو دیدم با صحنه ای مواجع شدم.
بله بچه ات داشته میرفته لینو میاد و کوت مدرسش رو به دور کمر ات میبنده.
و کوک با دیدن این صحنه میره یقه لینو رو میگیره.
و ات پشت لینو درمیاد، دست لینورو میگیره و میبرتش.
و کوک دیونه میشه با این کار ات........
دیدم یکی جلومو گرفت، کوک بود، جوری پرتم کرد که پخش زمین شدم. کوک: داری از حدت میگذری(داد). ات: متوجه نمیشم این کارت یعنی چی(بغض). کوک: گمشو. ات با گریه زد بیرون.
ویو ات
با کار کوک، بغض گلومو گرفته بود، نمیخواستم جلوی این همه ادم گریه کنم، رقتم بیرون، یکی دستمو گرفت، لینو بود. لینو: ات بخاطر اون شب منو ببخش(با بغض) مست کرده بودم واقعا ببخش. از زبون راوی یعنی من: همینطور بود لینو ادم خوبی بود). ات: خوشحالم اینو میشنوم. زد زیر گریه لینو بغلش کرد و دلداریش داد. بعد از چند دقیقه ات از لینو جدا شد و گفت: مرصی من باید برم، سر کلاس معلم الان میاد،
ویو ات: رفتم به سمت کلاس بازم درد شکمم اومد، رفتم نشتم روی میزم، بعد از 30 مین کلاس تموم شد موقع ناهار بود، من از درد شکمم نرفتم.
ویو کوک
بخاطره کاری که کردم دلیل دام(با خودش) آیگووو دارم با خودم حرف میزنم، رفتم با بچه ناهار خوردم، دیدم ات نیست، حرکت کردم به سمت کلاس، لینورو با ات دیدم، دلم میخواست با زمین یکیش کنم. اینجا چخبر اتفاقی تو بار افتاد ات یادش رفته(با خودش) بیخیال من برم.
لینو؛: ات بیا اینارو بخور. ات: ممنون.
ویو ات
اومدم از لینو کیکرو بگیرم بخورم، که دویدم به سمت دست شویی.
ویو کوک
داشتم برمیگشتم کلاس که ات نبودـسمت راستمو دیدم با صحنه ای مواجع شدم.
بله بچه ات داشته میرفته لینو میاد و کوت مدرسش رو به دور کمر ات میبنده.
و کوک با دیدن این صحنه میره یقه لینو رو میگیره.
و ات پشت لینو درمیاد، دست لینورو میگیره و میبرتش.
و کوک دیونه میشه با این کار ات........
۶.۷k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.