من این شهر را قدم به قدم میشناسم

من این شهر را قدم به قدم میشناسم
و از هر طرف راه برگشتن به خانه‌ی اول را میدانم
و یادم نمی‌رود در کدام نقطه از این شهر زیر کدام باران و کنار کدام شاخه‌ی یاس و کدام دقیقه، شدی عزیزترینِ قلبم !
و این تنها راه از این جهان مخوف است که نمی‌توانم از آن برگردم.. یا شاید نمی‌خواهم که برگردم