The greatest loves start with hate?
The greatest loves start with hate?
آیا بزرگ ترین عشق ها با تنفر شروع میشه؟
Part:11
• فصل ۱
ویو ا/ت*
بعد از چند مین بلند شدم و یه صبحانه مفصل خودم و خونه رو مرتب کردم
خب خب، الان وقتشه که راجب مستر جئون یکم تحقیق کنم، قبول دارین که دخترا وقتی میخان یه کار مهم انجام بدن باید اول موهاشونو گوجه ای ببندن؟خب اینم از موهام
بعد از گوجه ای کرد موهام نشستم پای لبتاب تا تحقیق رو شروع کنم
ا/ت: خب خب مستر جئون!بزار ببینم کی هستی دقیقن
بعد از دو ساعت ول چرخیدن توی سوشال مدیا و گوگل و اینور اونور چیز خواصی دستگیرم نشد ....اوف..چرا هیچی نیست..
یدفه یه نوتیفیکیشن اومد برام از یکی از دوستام که توی اینستا برام یه پست فرستاده بود
اوف این چیمیگه این وسط
پیام دوستش: سلام ا/ت شییی، چطوری؟میگم ما که قرار بود بریم یروز بیرون..نظرت چیه بریم این گالری نقاشیه؟خیلی خفنه نقاشی هاش، دوستام که رفته بودن میگفتن خود نقاشش هم میتونی اونجا ببینی، فکنم اسمش جئون جونگکوک بود، دوستام میگفتن خیلی کراشه~_~ اینم لوکیشنشه
ا/ت: جونگکوک؟ بزار ببینم، گالری نقاشی هاشم تو سئوله، برگام نکنه خودش باشه!
سریع اماده شدم و رفتم سمت گالری نقاشی
راهنمای گالری: و بله این یکی از زیبا ترین اثرهای هنری جناب جئون هست، به این قسمتش دقت کنین..کلبه تنها وسط جنگل هستش و رودخونه زیبایی کنارشه!جایی هست که هر ادمی دوست داره توش زندگی کنه درست نمیگم؟خب میریم سراغ اثر بعدی
بقیه رفتن ولی من همچنان جلوی همون تابلو وایساده بودم..چقد این کلبه اشنا بود
...: زیبا نیست؟
ا/ت: هست! و همینطور خیلی آشنا
....:آشنا؟
ا/ت: اره..یه حس خواصی نسبت بهش دارم
....: عام شاید..من جونگکوک هستم، جئون جونگکوک نقاش نقاشی های این گالری(دستش رو سمت ا/ت دراز کرد)
ا/ت: منم ا/ت هستم، لی ا/ت(دست جونگکوک رو گرفت)
جئون: خیلی خوشوقتم مادام ا/ت
ا/ت: منم همینطور مستر جئون (ا/ت توی ذهنش: این همون جئونیه که راجبش حرف میزدن؟اینکه خیلی آروم بنظر میرسه)
جئون: خیلی کنجکاو شدم
ا/ت: عام..چطور؟
جئون اشاره کرد به تابلو نقاشی: گفتین آشنا عه
ا/ت: عا درسته..نمیدونم شاید دیدمش شایدم اشتباه میکنم
جئون: عا..به هر حال از اشنایی باهاتون خیلی خوشوقت شدم
ا/ت:بله منم همینطور
داشتم از جئون دور میشدم که یدفه بدو بدو یه دختر بچه اومد سمتم و منم چون دستم ایس امریکانو بود رفتم عقب که نریزه رو بچه پام پیچ خورد چون یدفه جهتمو عوض کردم و افتادم بقل جئون و همه ایس امریکانو عه ریخت رو لباس سفید جونگکوک
جئون:...
____________________________
خودم به شخصه از این پارت و پارت بعدی خیلی خوشم اومد😂
شرط: ۲۰ لایک
آیا بزرگ ترین عشق ها با تنفر شروع میشه؟
Part:11
• فصل ۱
ویو ا/ت*
بعد از چند مین بلند شدم و یه صبحانه مفصل خودم و خونه رو مرتب کردم
خب خب، الان وقتشه که راجب مستر جئون یکم تحقیق کنم، قبول دارین که دخترا وقتی میخان یه کار مهم انجام بدن باید اول موهاشونو گوجه ای ببندن؟خب اینم از موهام
بعد از گوجه ای کرد موهام نشستم پای لبتاب تا تحقیق رو شروع کنم
ا/ت: خب خب مستر جئون!بزار ببینم کی هستی دقیقن
بعد از دو ساعت ول چرخیدن توی سوشال مدیا و گوگل و اینور اونور چیز خواصی دستگیرم نشد ....اوف..چرا هیچی نیست..
یدفه یه نوتیفیکیشن اومد برام از یکی از دوستام که توی اینستا برام یه پست فرستاده بود
اوف این چیمیگه این وسط
پیام دوستش: سلام ا/ت شییی، چطوری؟میگم ما که قرار بود بریم یروز بیرون..نظرت چیه بریم این گالری نقاشیه؟خیلی خفنه نقاشی هاش، دوستام که رفته بودن میگفتن خود نقاشش هم میتونی اونجا ببینی، فکنم اسمش جئون جونگکوک بود، دوستام میگفتن خیلی کراشه~_~ اینم لوکیشنشه
ا/ت: جونگکوک؟ بزار ببینم، گالری نقاشی هاشم تو سئوله، برگام نکنه خودش باشه!
سریع اماده شدم و رفتم سمت گالری نقاشی
راهنمای گالری: و بله این یکی از زیبا ترین اثرهای هنری جناب جئون هست، به این قسمتش دقت کنین..کلبه تنها وسط جنگل هستش و رودخونه زیبایی کنارشه!جایی هست که هر ادمی دوست داره توش زندگی کنه درست نمیگم؟خب میریم سراغ اثر بعدی
بقیه رفتن ولی من همچنان جلوی همون تابلو وایساده بودم..چقد این کلبه اشنا بود
...: زیبا نیست؟
ا/ت: هست! و همینطور خیلی آشنا
....:آشنا؟
ا/ت: اره..یه حس خواصی نسبت بهش دارم
....: عام شاید..من جونگکوک هستم، جئون جونگکوک نقاش نقاشی های این گالری(دستش رو سمت ا/ت دراز کرد)
ا/ت: منم ا/ت هستم، لی ا/ت(دست جونگکوک رو گرفت)
جئون: خیلی خوشوقتم مادام ا/ت
ا/ت: منم همینطور مستر جئون (ا/ت توی ذهنش: این همون جئونیه که راجبش حرف میزدن؟اینکه خیلی آروم بنظر میرسه)
جئون: خیلی کنجکاو شدم
ا/ت: عام..چطور؟
جئون اشاره کرد به تابلو نقاشی: گفتین آشنا عه
ا/ت: عا درسته..نمیدونم شاید دیدمش شایدم اشتباه میکنم
جئون: عا..به هر حال از اشنایی باهاتون خیلی خوشوقت شدم
ا/ت:بله منم همینطور
داشتم از جئون دور میشدم که یدفه بدو بدو یه دختر بچه اومد سمتم و منم چون دستم ایس امریکانو بود رفتم عقب که نریزه رو بچه پام پیچ خورد چون یدفه جهتمو عوض کردم و افتادم بقل جئون و همه ایس امریکانو عه ریخت رو لباس سفید جونگکوک
جئون:...
____________________________
خودم به شخصه از این پارت و پارت بعدی خیلی خوشم اومد😂
شرط: ۲۰ لایک
۶.۶k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.