𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟔

𝓦𝓱𝓮𝓷 𝔂𝓸𝓾 𝓼𝓽𝓸𝓵𝓮...



خودش دیکشو بزور کرد تو دهنم..
جین:بدوووووووووووووووووووووو( با داد خیلی خیلی بلند)
ا.ت
مجبوری واسش صاک زدم..
داشتم صاک میزدم ک یهو دندونم ب دیکش خورد....
جین:اههه..تو دوست داری بفاک بریییییییییی؟؟؟(با داد)
ک بلندم کرد و دستمو ول کرد و ب تخت بست..
لباسامو جر داد و لباسای خودشم درآورد..
یکی از انگشتاشو کرد توم و تکونش میداد..
ا.ت:اههه..درش بیارررررر..
ک دوتا دیگه از انگشتاشم کرد توم و تکونشون داد...
ا.ت:اههه..هققق..توروخدااا...درش بیارررر..هق
انگشتاشو تند تر تکون داد...

بعد چن دیقه...

انکشتاشو در آورد و دیکشو کرد توم..نذاشت بهش عادت کنم..همینجوری ضربه میزد..ک ضربهاش تندتر میشد...
ا.ت:اهههه..هق..اییی...هققق..اههه

چند دقیقه بعد

جین: داگی شو
ا.ت:چی؟؟
جین:داگیییییییی شووووووو

بعد ۲۰ دقیقه
داشتم همینجوری توش میکوبیدم که بیهوش شد..
جین:اههه..فااکک..الان وقتش بود اخههههه
بدون اینکه ازش بکشم بیرون کنارش دراز کشیدم

فردا

ا.ت
بیدار شدم ک ب پشت سرم نگاه کردم..جین سرش تو گردنم بود و دستش رو شکمم بود..تعجب کردمممم..دوتامونم لخت بودیم..یاد دیشب افتادم..خواستم تکون بخورم ک...


شرایط:
۵ تا کامنت(لطفا چرت و پرت ننویسین:/❤️)

لایک:۲۰