سناریو
#سناریو
#استری_کیدز
سناریو ۱) وقتی لباسشونو میدی بالا و میری تو لباسشون
(چان )
تورو محکم توی بغلش میگیری
_ آخه تو چقدر کوچولویییی
(لینو )
روی مبل دراز کشیده بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد که سرت رو از یقه ی هودیش درآوردی
_ یاااا...چیکار میکنی
+ سردمه
_ خو برو زیر پتو
+ من اینجا رو دوست دارم
پوفی کشید و نگاهش رو دوباره به تلویزیون داد اما توی همون حالت موهات رو نوازش میکرد
(چانگبین)
توی لباسش رفته بودی و مدام گردنش رو میبوسیدی که اونم قلقلکش میومد
_ وایییی...ا.تتت...نکن (خنده شدید )
(هیونجین)
وقتی سرت رو از توی یقش درمیاری میوفته به جون لبات و تمام صورتت رو بوس بارون میکنه و با هر بوسه ای که میزنه میگه : عاشقتم
و میخنده
(جیسونگ )
روی تخت دراز کشیده بودین که اینطوری بغلش میکنه اونم دستاش رو دورت میپیچه و با چشمای خستش بهت خیره میشه
_ هوم...تو تنها کسی هستی که میتونه منو آروم کنه بیب
(فلیکس )
از سرکار تازه برگشته بود و میخواستی یکم از خستگی درش بیاری واسه همین برای اینکه یکم باهاش شوخی کنی لباسش رو بالا زدی و سرت رو توش کردی و آروم روی بدنش رو بوس میکردی
_ یاااا....عشقم نکن دیگه خستم
+ الان خستگیت از بین میره
خنده ای کرد و بهت اجازه داد به کارت ادامه بدی
(سونگمین)
میخواستی یکم اذیتش کنی واسه همین موقعی که توی آشپزخونه مشغول درست کردن سالاد بود از جلو رفتی توی لباسش و سرت رو از توی یقش دراوردی و منتظر بودی که غر غراش شروع بشه اما با عشق توی چشمات خیره شد که تعجب کردی
+ چرا اینطوری نگاه میکنی
سریع به خودش اومد نگاهش رو تغییر
_ به تو نگاه نمیکنم به پشت سرت نگاه میکنم
+ ولی داری به من نگاه میکنی هاااا
_ نخیرمممم....ا..اصلا تو چرا اومدی تو لباسم
(جونگین)
خیلی به این کارت عادت داره چون هر شب موقع خواب همینطوری میخوابی...امشب هم مثل شبای دیگه توی همون حالت بغلت کرده بود و توی چشمات زل زده بود
+ جونگینی...چقدر دوستم داری ؟
_ نمیدونم... واقعاً نمیدونم فقط میدونم که....یک لحظه بدون تو نفس کشیدن یادم میره
#استری_کیدز
سناریو ۱) وقتی لباسشونو میدی بالا و میری تو لباسشون
(چان )
تورو محکم توی بغلش میگیری
_ آخه تو چقدر کوچولویییی
(لینو )
روی مبل دراز کشیده بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد که سرت رو از یقه ی هودیش درآوردی
_ یاااا...چیکار میکنی
+ سردمه
_ خو برو زیر پتو
+ من اینجا رو دوست دارم
پوفی کشید و نگاهش رو دوباره به تلویزیون داد اما توی همون حالت موهات رو نوازش میکرد
(چانگبین)
توی لباسش رفته بودی و مدام گردنش رو میبوسیدی که اونم قلقلکش میومد
_ وایییی...ا.تتت...نکن (خنده شدید )
(هیونجین)
وقتی سرت رو از توی یقش درمیاری میوفته به جون لبات و تمام صورتت رو بوس بارون میکنه و با هر بوسه ای که میزنه میگه : عاشقتم
و میخنده
(جیسونگ )
روی تخت دراز کشیده بودین که اینطوری بغلش میکنه اونم دستاش رو دورت میپیچه و با چشمای خستش بهت خیره میشه
_ هوم...تو تنها کسی هستی که میتونه منو آروم کنه بیب
(فلیکس )
از سرکار تازه برگشته بود و میخواستی یکم از خستگی درش بیاری واسه همین برای اینکه یکم باهاش شوخی کنی لباسش رو بالا زدی و سرت رو توش کردی و آروم روی بدنش رو بوس میکردی
_ یاااا....عشقم نکن دیگه خستم
+ الان خستگیت از بین میره
خنده ای کرد و بهت اجازه داد به کارت ادامه بدی
(سونگمین)
میخواستی یکم اذیتش کنی واسه همین موقعی که توی آشپزخونه مشغول درست کردن سالاد بود از جلو رفتی توی لباسش و سرت رو از توی یقش دراوردی و منتظر بودی که غر غراش شروع بشه اما با عشق توی چشمات خیره شد که تعجب کردی
+ چرا اینطوری نگاه میکنی
سریع به خودش اومد نگاهش رو تغییر
_ به تو نگاه نمیکنم به پشت سرت نگاه میکنم
+ ولی داری به من نگاه میکنی هاااا
_ نخیرمممم....ا..اصلا تو چرا اومدی تو لباسم
(جونگین)
خیلی به این کارت عادت داره چون هر شب موقع خواب همینطوری میخوابی...امشب هم مثل شبای دیگه توی همون حالت بغلت کرده بود و توی چشمات زل زده بود
+ جونگینی...چقدر دوستم داری ؟
_ نمیدونم... واقعاً نمیدونم فقط میدونم که....یک لحظه بدون تو نفس کشیدن یادم میره
۵۳.۴k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.