پارت ۲۴ last part
ته: نخیرم عسلی
آنا: نه قهوه ای
ته: عسلی
آنا: قهوهای
ته: عسلی
آنا: قهوه ای قهوهای قهوه ای...
ته: عسلی عسلی عسلی...
نامی: اهه بسه دیگه..عین بچها دعوا میکنن..
جین: اصلا یه بچه خرس قهوهای عسلی
ته: حالا شد
آنا: آخیش
*نه ماه بعد*
پرستار: آقای کیم تهیونگ زنتون و پسرتون سالمه میتونید برید ببینیدشون...
ته: مرسی خانوم...
*
ته: آنا؟
آنا: سلامممم....سلام بابایی( صدای کیوت)
ته: سلام خوشگلم( بچه رو از دستش گرفتم)
آنا: اسمش رو بزاریم ریونجین؟
ته: هرچی عشقم بگه!
آنا: عا....( تهیونگ لبشو رو لبای آنا گذاشت و عاشقانه بوسیدش)
تامام:)
آنا: نه قهوه ای
ته: عسلی
آنا: قهوهای
ته: عسلی
آنا: قهوه ای قهوهای قهوه ای...
ته: عسلی عسلی عسلی...
نامی: اهه بسه دیگه..عین بچها دعوا میکنن..
جین: اصلا یه بچه خرس قهوهای عسلی
ته: حالا شد
آنا: آخیش
*نه ماه بعد*
پرستار: آقای کیم تهیونگ زنتون و پسرتون سالمه میتونید برید ببینیدشون...
ته: مرسی خانوم...
*
ته: آنا؟
آنا: سلامممم....سلام بابایی( صدای کیوت)
ته: سلام خوشگلم( بچه رو از دستش گرفتم)
آنا: اسمش رو بزاریم ریونجین؟
ته: هرچی عشقم بگه!
آنا: عا....( تهیونگ لبشو رو لبای آنا گذاشت و عاشقانه بوسیدش)
تامام:)
۱۰.۸k
۰۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.