مافیا ها
مافیا ها
پارت ۱۶
هیون:خب از این به بعد اگه ا/تو ناراحت کنید با من طرفید(خنده)
ته:بار اولته،برای همین مغرور شدی،چن روز بگذره خسته میشی(سرد)
هیون:نه این همه زوج هست خسته شدن؟هم چرا این حرفو گفتی
ته:اههه هیچی من میرم بیرون
هیون:کجا؟این وقت شب؟
ته:میرم یکم با بچه ها ویسکی بخورم
هیون:پس من...
ته:تو نیا با دوس دخترت بمون
هیون:باش
نانسی:منم میرم بار
هیون:تنها؟
نانسی:با جودانته(از جودانته خیلی بدم میاد ولی نمیدونم چرا همش اسمش رو میگم:/)و چند تا از دوستام
هیون:باش زوذ بیای هااا
نانسی:باشههههه بای
هیون:خب فقط منو تویی چیکار کنیم
ا/ت:نمیدونم
همش استرس داشتم که مین کیو زنگ نزنه باید فردا بهش همه چیو بگم
هیون:خب بیا یه فیلم ببینیم
ا/ت:اوکی
داشتیم به تحویل ویژه نگاه میکردیم(اگه ندیدین حتما برید ببینید)
هیون:میبینی میخوام توهم مثل اون دختر خفن باشی
ا/ت:اخه چطوری؟من بیشتر به گفته نانسی کیوتم
هیون:میخوای فردا ببرمت شرکت؟(میخواست به ا/ت بگه که مافیاس ولی میترسید ولش کنه براای همین تو شرکت میخواد بگه)
ا/ت:واقعا،باشه(خوشحال،ذوق)
هیون:بیا بغلم
₩₩₩₩فردا ₩₩₩₩
از خواب بلند شدم دیدم بغل هیونجین خوابم برده
هیونجین هم خوابیده بود خیلی کیوت بود میخواستم ببوسمش که خیلی محکم بغلم کرده بود برای همین نمی تونستم تکون بخورم
بعدش دیدم زیاد محکم نی میخواستم پاشم که دوباره محکم بغلم کرد و تو گوشم گف
هیون:کجا بیب
ا/ت:میخوام برم حمام
هیون:منم بیام؟(کیوت)
ا/ت:نهه
هیون:چرااا؟(کیوت)
ا/ت:😂😂یا هیونجین کرم درونت فعال شده ها
هیون:میدونم
میخواستیم همو ببوسیم که
نانسی:سلامممم(وای کاش واقعی بود قیافه هاشون رو میدیدم😂)
زود از بغل هیونجین امدم بیرون
نانسی:راحت باشین برا من اینجور چیزا عادیه😂
هیون:نیشتو ببند،تهیونگ امده؟
نانسی:اره الان میاد
ویو تهیونگ:
شب امدم خونه دیدم ا/ت و هیونجین تو مبل نشستن و تو بغل هم خوابیدن هیچی نگفتم ولی خیلی داشتم حرص میخوردم رفتم اتاقم از شدت عصبانیت لباسام رو پاره کردم(بچم شکست عشقی خورد)
ته:سلام(سرد)
بقیه رو انشاالله شب ساعت ۱۲ اپ میکنم:)
پارت ۱۶
هیون:خب از این به بعد اگه ا/تو ناراحت کنید با من طرفید(خنده)
ته:بار اولته،برای همین مغرور شدی،چن روز بگذره خسته میشی(سرد)
هیون:نه این همه زوج هست خسته شدن؟هم چرا این حرفو گفتی
ته:اههه هیچی من میرم بیرون
هیون:کجا؟این وقت شب؟
ته:میرم یکم با بچه ها ویسکی بخورم
هیون:پس من...
ته:تو نیا با دوس دخترت بمون
هیون:باش
نانسی:منم میرم بار
هیون:تنها؟
نانسی:با جودانته(از جودانته خیلی بدم میاد ولی نمیدونم چرا همش اسمش رو میگم:/)و چند تا از دوستام
هیون:باش زوذ بیای هااا
نانسی:باشههههه بای
هیون:خب فقط منو تویی چیکار کنیم
ا/ت:نمیدونم
همش استرس داشتم که مین کیو زنگ نزنه باید فردا بهش همه چیو بگم
هیون:خب بیا یه فیلم ببینیم
ا/ت:اوکی
داشتیم به تحویل ویژه نگاه میکردیم(اگه ندیدین حتما برید ببینید)
هیون:میبینی میخوام توهم مثل اون دختر خفن باشی
ا/ت:اخه چطوری؟من بیشتر به گفته نانسی کیوتم
هیون:میخوای فردا ببرمت شرکت؟(میخواست به ا/ت بگه که مافیاس ولی میترسید ولش کنه براای همین تو شرکت میخواد بگه)
ا/ت:واقعا،باشه(خوشحال،ذوق)
هیون:بیا بغلم
₩₩₩₩فردا ₩₩₩₩
از خواب بلند شدم دیدم بغل هیونجین خوابم برده
هیونجین هم خوابیده بود خیلی کیوت بود میخواستم ببوسمش که خیلی محکم بغلم کرده بود برای همین نمی تونستم تکون بخورم
بعدش دیدم زیاد محکم نی میخواستم پاشم که دوباره محکم بغلم کرد و تو گوشم گف
هیون:کجا بیب
ا/ت:میخوام برم حمام
هیون:منم بیام؟(کیوت)
ا/ت:نهه
هیون:چرااا؟(کیوت)
ا/ت:😂😂یا هیونجین کرم درونت فعال شده ها
هیون:میدونم
میخواستیم همو ببوسیم که
نانسی:سلامممم(وای کاش واقعی بود قیافه هاشون رو میدیدم😂)
زود از بغل هیونجین امدم بیرون
نانسی:راحت باشین برا من اینجور چیزا عادیه😂
هیون:نیشتو ببند،تهیونگ امده؟
نانسی:اره الان میاد
ویو تهیونگ:
شب امدم خونه دیدم ا/ت و هیونجین تو مبل نشستن و تو بغل هم خوابیدن هیچی نگفتم ولی خیلی داشتم حرص میخوردم رفتم اتاقم از شدت عصبانیت لباسام رو پاره کردم(بچم شکست عشقی خورد)
ته:سلام(سرد)
بقیه رو انشاالله شب ساعت ۱۲ اپ میکنم:)
۱۴.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.