تاریکی
تاریکی
p5
رز: چه جایی برای مخفی شدن پیدا کرده متاسفم که قراره دو نفر بمیرن
یونگی: هه خانم این دختره اسمش چی بود جیسو ؟ آره جیسو منو میشناسه همین یه سال پیش پدرشو کشتم
رز:عاها
ماریا: تو یکی نحرف
یونگی: با منی میزنمِتااااا
جونگ هه: هی بِرو اِستاپِد
یونگی: دو روزه رفتی کالیفرنیا الان استاد انگلیسی شدی برا من
رز: بس کنیدددددد.....خب مهمات چی داریم؟
کارین: تا دلت بخواد تیر و تفنگ داریم
رز:هه(پوزخند)
_________________________________
جیسو: زیاد سوال ازش نپرس جواب نمیده
ته: باشه
جیسو: نمیخوای ازدواج کنی پچه؟ پیر شدی هااااا
ته: اَه جیسو توام شبیه بابام شدی هااااا
جیسو: مگه چیز بدی گفتم؟
اااااا..تتتتتتت؟
ا.ت:(داره از پله ها میاد پایین)
ا.ت:این کیه؟
جیسو: معرفی میکنم تهیونگ همکارم تهیونگ ا.ت
ته: چقد خوشگله
ا.ت: بامنی؟
ته: آر....( جیسو زد پس کلش )
جیسو: آدم باااااسشششش
ته: نزن خوووووو😑
ادامه دارد.......
p5
رز: چه جایی برای مخفی شدن پیدا کرده متاسفم که قراره دو نفر بمیرن
یونگی: هه خانم این دختره اسمش چی بود جیسو ؟ آره جیسو منو میشناسه همین یه سال پیش پدرشو کشتم
رز:عاها
ماریا: تو یکی نحرف
یونگی: با منی میزنمِتااااا
جونگ هه: هی بِرو اِستاپِد
یونگی: دو روزه رفتی کالیفرنیا الان استاد انگلیسی شدی برا من
رز: بس کنیدددددد.....خب مهمات چی داریم؟
کارین: تا دلت بخواد تیر و تفنگ داریم
رز:هه(پوزخند)
_________________________________
جیسو: زیاد سوال ازش نپرس جواب نمیده
ته: باشه
جیسو: نمیخوای ازدواج کنی پچه؟ پیر شدی هااااا
ته: اَه جیسو توام شبیه بابام شدی هااااا
جیسو: مگه چیز بدی گفتم؟
اااااا..تتتتتتت؟
ا.ت:(داره از پله ها میاد پایین)
ا.ت:این کیه؟
جیسو: معرفی میکنم تهیونگ همکارم تهیونگ ا.ت
ته: چقد خوشگله
ا.ت: بامنی؟
ته: آر....( جیسو زد پس کلش )
جیسو: آدم باااااسشششش
ته: نزن خوووووو😑
ادامه دارد.......
۱.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.