عشق شیرین p12
جلویه در خونه.......
پیاده شدم خداحافظی کردم داشتم میرفتم سمت در که صدام کرد و برگشتم
÷هانول
×بعله
÷میشه بیشتر باهم وقت بگذرونیم
×اره چراکه نه
÷ممنون برو تو دیگه خدافظ
×بابای
ویو ته :
امروز قلبم وایساد جدی عاشق شدم
ویو هانول :
اون به من گفت بیشتر باهم وقت بگذرونیم جدی!!!!!
وقتی رفتم تو خونه همچی رو برای دخترا تعریف کردم و گرفتم خوابیدم
فردا صبح.......
ویو ا/ت :
امروز با انرژی از خواب بیدار شدیم چون امروز اولین روز کارآموزیمون هست باید هرچی که داریم رو بذاریم وسط صبحونه خوردیم و رفتیم از تو کمدهامون سه تا لباس شیک بیرون اوردیم و پوشیدیم به سمت کمپانی راه افتادیم یه چیز دیگه ایی که مضطربمون میکرد این بود که اعضاهم تو اون کمپانی هستن یه جورایی هم ذوق داشتیم هم ترس بعد چند دقیقه رسیدیم و به هرکدوممون یه استاد دنس دادن و یه اتاق دنس ازهم جدا شدیم و رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم و شروع به تمرین کردیم
پیاده شدم خداحافظی کردم داشتم میرفتم سمت در که صدام کرد و برگشتم
÷هانول
×بعله
÷میشه بیشتر باهم وقت بگذرونیم
×اره چراکه نه
÷ممنون برو تو دیگه خدافظ
×بابای
ویو ته :
امروز قلبم وایساد جدی عاشق شدم
ویو هانول :
اون به من گفت بیشتر باهم وقت بگذرونیم جدی!!!!!
وقتی رفتم تو خونه همچی رو برای دخترا تعریف کردم و گرفتم خوابیدم
فردا صبح.......
ویو ا/ت :
امروز با انرژی از خواب بیدار شدیم چون امروز اولین روز کارآموزیمون هست باید هرچی که داریم رو بذاریم وسط صبحونه خوردیم و رفتیم از تو کمدهامون سه تا لباس شیک بیرون اوردیم و پوشیدیم به سمت کمپانی راه افتادیم یه چیز دیگه ایی که مضطربمون میکرد این بود که اعضاهم تو اون کمپانی هستن یه جورایی هم ذوق داشتیم هم ترس بعد چند دقیقه رسیدیم و به هرکدوممون یه استاد دنس دادن و یه اتاق دنس ازهم جدا شدیم و رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم و شروع به تمرین کردیم
۱۲.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.