سناریو وقتی شب میان خونه و میبینن موقع درس خوندن خوابت برده
سناریو
وقتی شب میان خونه و میبینن موقع درس خوندن خوابت برده(مثلا ات میزه دانشگاه🦋)
نام:اوخی قشنگم به خودم رفتی🙂*لبخندای کیوت چال گونه ایش🤤*اینارو زیر لب میگه
جین:*یه لبخند رو لباش میشینه و میره برات شام درست میکنه و میاره*ات ات بیدار شو خوشگلم غذای مورد علاقتو درست کردم یچیزی بخور بعد بخواب باشه؟*در حالی که آروم تکونت میده اینارو آروم میگه*
شوگا:نگاش کن ببین برای یه امتحان ساده چقد خودشو اذیت میکنه😕*یه پتو میندازه روت و میره کافی درست میکنه که با هم بخورین*
هوپ:سانشاینم من بهت افتخار میکنم🙂*گونه ات رو میبوسه و براید بغلش میکنه و میزاره رو تخت مشترکشون و خودش هم کنار ات دراز میکشه و بغلش میکنه و میخوابن*😍🥲
جیم:*نزدیک 20 دقیقه بهت خیره میمونه*آخه چرا تو توی خوابم انقد کیوتی🥲(دلم جیمین خواست🤧)
ته:یونتان:*پارس*
ته:عه عه یونتان پارس نکن
ات:*بیدار شده*عو ببخشید تهیونگا یادم رفت غذا درست کنم*میخواد بلند شه
ته:نه نه حتی تکون نخور خسته شدی از بیرون غذا سفارش میدم 🙂*لبخند مستطیلی🤤*من عرررررر💖
کوک:وقتی میبینه خوابی با نهایت آرامش میاد براید بغلت میکنه و میزارتت رو تخت مشترکتون و تو این فاصله هم غذا سفارش میده و وقتی رسید میاد میگه:چاگیا غذا سفارش دادم که با هم بخوریم پاشو گرسنه نخواب بانی قشنگم🙂
و میزو میچینه و با هم شام میخورین
#سناریو #فیک#فیکشن#بنگتن
امروز قراره کلی سناریو بزارم
البته ان شاالله🤲
اینو هشتمی خوندم😆
وقتی شب میان خونه و میبینن موقع درس خوندن خوابت برده(مثلا ات میزه دانشگاه🦋)
نام:اوخی قشنگم به خودم رفتی🙂*لبخندای کیوت چال گونه ایش🤤*اینارو زیر لب میگه
جین:*یه لبخند رو لباش میشینه و میره برات شام درست میکنه و میاره*ات ات بیدار شو خوشگلم غذای مورد علاقتو درست کردم یچیزی بخور بعد بخواب باشه؟*در حالی که آروم تکونت میده اینارو آروم میگه*
شوگا:نگاش کن ببین برای یه امتحان ساده چقد خودشو اذیت میکنه😕*یه پتو میندازه روت و میره کافی درست میکنه که با هم بخورین*
هوپ:سانشاینم من بهت افتخار میکنم🙂*گونه ات رو میبوسه و براید بغلش میکنه و میزاره رو تخت مشترکشون و خودش هم کنار ات دراز میکشه و بغلش میکنه و میخوابن*😍🥲
جیم:*نزدیک 20 دقیقه بهت خیره میمونه*آخه چرا تو توی خوابم انقد کیوتی🥲(دلم جیمین خواست🤧)
ته:یونتان:*پارس*
ته:عه عه یونتان پارس نکن
ات:*بیدار شده*عو ببخشید تهیونگا یادم رفت غذا درست کنم*میخواد بلند شه
ته:نه نه حتی تکون نخور خسته شدی از بیرون غذا سفارش میدم 🙂*لبخند مستطیلی🤤*من عرررررر💖
کوک:وقتی میبینه خوابی با نهایت آرامش میاد براید بغلت میکنه و میزارتت رو تخت مشترکتون و تو این فاصله هم غذا سفارش میده و وقتی رسید میاد میگه:چاگیا غذا سفارش دادم که با هم بخوریم پاشو گرسنه نخواب بانی قشنگم🙂
و میزو میچینه و با هم شام میخورین
#سناریو #فیک#فیکشن#بنگتن
امروز قراره کلی سناریو بزارم
البته ان شاالله🤲
اینو هشتمی خوندم😆
۱۹.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.