خون آشام و گرگینه
خون آشام و گرگینه
پارت ۸
.
ویو ات
یهو کانگ اومد داخل و یه شلاق با خودش آورده بود انقد منو زد که از دست و پاهام خون میومد و بیهوش شدم.
.
ویو کوک
رفتم تا رسیدم نوک عمارت که دیدم ات بیهوش افتاده رو زمین داره از دست و پاهاش خون میاد.
سریع دویدم سمتش و میخواستم دست و پاهاشو باز کنم که یهو کانگ اومد و گفت
کانگ: به به شاهزاده اومده شاخدخت شو نجات بده اما من نمیزارم (خنده عصبی)
کوک: فک کردی کی هستی هااااا من ات رو می برم تو هم هیچ غلطی نمیتونی بکنی(عصبی)
کانگ: فک کردی میتونی اونو ببری هه نگهبانا(آخری رو با داد گفت) زود این مرتیکه ببندید و بندازید پیش اون خواهر هرزه اش.
کوک: بار آخرت باشه به خواهر من میگی هرزه (عصبی شدید)
کانگ: نگهباناااااا
که کوک با قدرت خون آشامیش همه رو مثل مجسمه کرد(اگه کارتون هتل ترانسیلوانیا ۴ رو دیده باشید میفهمید چی میگم😂) بعد سریع ات و برداشت و سریع فرار کرد به سمت خونه خودش.
ات رو برد بالا گذاشت رو تختش و دست و پاهاش رو باز کرد جای طناب ها روی دست و پاش مونده بود
کوک: الهیییی داداش بمیره براتتتت
کوک رفت جعبه ی کمک های اولیه رو کشید بیرون و از تو ش دستمال مرطوب و گاز استریل و چسب زخم کشید بیرون و جاهایی که زخمی و خونی بود با دستمال مرطوب تمیز کرد و بعد با گاز استریل خوب پیچید و با چسب زخم چسبوند. و همونجا پیش ات نشست تا به هوش بیاد.
.
ویو ات
بیدار شدم که دیدم بدنم باند پیچی شده است و کوک کنارم نشسته. تا منو دید که به هوش اومدم گفت خدارو شکر به هوش اومدی
ات: تو بدن منو باند پیچی کردی؟
کوک: آره
ات:(معذب شد) م... مم... ممنون
کوک: خواهش میکنم
.
ویو کوک
یهو صدای باز شدن در شنیدم و اومد و بالا و با کسی که دیدم خشکم زد....
پارت ۸ تموم شدددددد
شرطا: ۸ کامنت
پارت ۸
.
ویو ات
یهو کانگ اومد داخل و یه شلاق با خودش آورده بود انقد منو زد که از دست و پاهام خون میومد و بیهوش شدم.
.
ویو کوک
رفتم تا رسیدم نوک عمارت که دیدم ات بیهوش افتاده رو زمین داره از دست و پاهاش خون میاد.
سریع دویدم سمتش و میخواستم دست و پاهاشو باز کنم که یهو کانگ اومد و گفت
کانگ: به به شاهزاده اومده شاخدخت شو نجات بده اما من نمیزارم (خنده عصبی)
کوک: فک کردی کی هستی هااااا من ات رو می برم تو هم هیچ غلطی نمیتونی بکنی(عصبی)
کانگ: فک کردی میتونی اونو ببری هه نگهبانا(آخری رو با داد گفت) زود این مرتیکه ببندید و بندازید پیش اون خواهر هرزه اش.
کوک: بار آخرت باشه به خواهر من میگی هرزه (عصبی شدید)
کانگ: نگهباناااااا
که کوک با قدرت خون آشامیش همه رو مثل مجسمه کرد(اگه کارتون هتل ترانسیلوانیا ۴ رو دیده باشید میفهمید چی میگم😂) بعد سریع ات و برداشت و سریع فرار کرد به سمت خونه خودش.
ات رو برد بالا گذاشت رو تختش و دست و پاهاش رو باز کرد جای طناب ها روی دست و پاش مونده بود
کوک: الهیییی داداش بمیره براتتتت
کوک رفت جعبه ی کمک های اولیه رو کشید بیرون و از تو ش دستمال مرطوب و گاز استریل و چسب زخم کشید بیرون و جاهایی که زخمی و خونی بود با دستمال مرطوب تمیز کرد و بعد با گاز استریل خوب پیچید و با چسب زخم چسبوند. و همونجا پیش ات نشست تا به هوش بیاد.
.
ویو ات
بیدار شدم که دیدم بدنم باند پیچی شده است و کوک کنارم نشسته. تا منو دید که به هوش اومدم گفت خدارو شکر به هوش اومدی
ات: تو بدن منو باند پیچی کردی؟
کوک: آره
ات:(معذب شد) م... مم... ممنون
کوک: خواهش میکنم
.
ویو کوک
یهو صدای باز شدن در شنیدم و اومد و بالا و با کسی که دیدم خشکم زد....
پارت ۸ تموم شدددددد
شرطا: ۸ کامنت
۱۲.۰k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.