P33

یونجی:کوک پاشو
از جاش پاشد اما هایون هنوز نشسته بود دستشو گرفتمو بردم توی ماشین کوک هم نشست کنارش خودمم سوار ماشین شدم داشتم سمت خونه خودم میروندم ک هایون داد زد:نامجوووووووون
نامجون داشت پیاده میرفت یه جایی
یونجی:برسونمت
برگشت و با تعجب ب ما نگاه میکرد ک جئون از ماشین پیاده شد نامجون رو انداخت توی ماشین
شروع کردم ب حرکت از آینه ماشین بهشون نگا کردم
کوک:ببین چی دارم
یدفعه یه بطری ازش دراومد و با هایون اونو ب خورد نامجون دادن حالا اونم مست بود داشتن خل بازی در میاوردن رسیدیم خونه با کمک نگهبان ها بردمشون توی خونه همشون رفتن توی اتاق لباس و لباسای منو می‌پوشیدند بعدش هایون و نامجون رفتم توی یه اتاق و کوک هم رف یه اتاق دیگه منم رفتم اتاق خودم

پایان فلش بک
یونجی:حالا فهمیدین
همه:اره
یونجی:خوبه الان
پاشدم رفتم توی اتاق و براشون لباس بردم
یونجی:میتونید اینارو بپوشین






اسلاید دوم لباس یونجی
اسلاید سوم لباس نامجون
اسلاید چهارم لباس کوک
اسلاید پنجم لباسی که یونجی ب هایون داد
اسلاید ششم لباسی ک یونجی ب نامجون داد
اسلاید هفتم لباسی ک یونجی ب کوک داد



پارت بعدی رو میزارممم




تکپارتی جیمین رو گذاشتم توی روبیک

https://rubika.ir/joing/EHJHIFFI0VKIACOHARQSKERIUKSUFCIS