بخش دوم وانشات سوکونا
منظورشو گرفتم که چی میخواد خواستم فرار کنم که نذاشت و دستمو کشید یکمی سرخ و بهت زده شدم
ا/ت:چیکار میکنیییی😳🙄😱
وقتی به خودم اومدم دیدم تو قلمروی سوکونا هستم خیلی ترسیدم ولی انگار رو تخت بودم واییی خداااا(خاک به سرممم😶🤲🏻📿)
دیدم اومد سمت من زهرم ترکید ترسیده بودم ولی انگار که نترسیده بودم(فازم از نوشتنش چیست خدایااا😶🤲🏻📿)
و آره دیگه این بخش هنتایه
🔞هنتای🔞
اومد و لباسامو در آورد داشتم میمردم از ترس ولی به رو خودم نیووردم و اینم میدونستم نمیشه از دستش فرار کرد😶
اومد و روم خیمه زد(استغفرالله🤲🏻📿😶)
و شروع به مارک گذاشتن رو گردنم کرد خیلی درد داشت ولی لذت بخشم بود(خاک تو سرت ا/ت😶😶📿🤲🏻)
بعد مارک گذاشتن شروع کرد به وحشیانه بوسیدن لبام و یه جاهایی هم گاز میگرفت از درد آخی زیر لب گفتم که گفت
سوکونا:بیبی حالا این اولشه(خاک به سرمممممم😶😶📿🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻📿📿📿)
خیلی ترسیده بودم پس گفتم
ا/ت:درد داره نکن😳
لبخندی که توش موج میزد شیطانیه بهم زد که سکته کردم😶
و دیدم س*و*ت*ی*نم روباز کرددددددد جییییغغغغ😱😱
ا/ت:سرخ*
سوکونا:نگاه های هوس دار به ا/ت*(خاک به سرمممم توبهههه😶📿🤲🏻)
و شب خیلی خیلی دردناکی را ا/ت سپری کرد و در عین حال لذت بخش😶📿🤲🏻
و فردا ا/ت متوجه شد دو قلو باردارههه حالا بابای بچه ها کیه؟ بله دیگه سوکونا😶📿🤲🏻
نمیتونم ادامه بدم خلاصه کردمش😶📿🤲🏻
تازه همینم زیادیه😶📿🤲🏻
امیدوارم خوشتون اومده باشه منم میرم نماز جمعه😃😀🤲🏻📿
جانههههه❤❤
ا/ت:چیکار میکنیییی😳🙄😱
وقتی به خودم اومدم دیدم تو قلمروی سوکونا هستم خیلی ترسیدم ولی انگار رو تخت بودم واییی خداااا(خاک به سرممم😶🤲🏻📿)
دیدم اومد سمت من زهرم ترکید ترسیده بودم ولی انگار که نترسیده بودم(فازم از نوشتنش چیست خدایااا😶🤲🏻📿)
و آره دیگه این بخش هنتایه
🔞هنتای🔞
اومد و لباسامو در آورد داشتم میمردم از ترس ولی به رو خودم نیووردم و اینم میدونستم نمیشه از دستش فرار کرد😶
اومد و روم خیمه زد(استغفرالله🤲🏻📿😶)
و شروع به مارک گذاشتن رو گردنم کرد خیلی درد داشت ولی لذت بخشم بود(خاک تو سرت ا/ت😶😶📿🤲🏻)
بعد مارک گذاشتن شروع کرد به وحشیانه بوسیدن لبام و یه جاهایی هم گاز میگرفت از درد آخی زیر لب گفتم که گفت
سوکونا:بیبی حالا این اولشه(خاک به سرمممممم😶😶📿🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻📿📿📿)
خیلی ترسیده بودم پس گفتم
ا/ت:درد داره نکن😳
لبخندی که توش موج میزد شیطانیه بهم زد که سکته کردم😶
و دیدم س*و*ت*ی*نم روباز کرددددددد جییییغغغغ😱😱
ا/ت:سرخ*
سوکونا:نگاه های هوس دار به ا/ت*(خاک به سرمممم توبهههه😶📿🤲🏻)
و شب خیلی خیلی دردناکی را ا/ت سپری کرد و در عین حال لذت بخش😶📿🤲🏻
و فردا ا/ت متوجه شد دو قلو باردارههه حالا بابای بچه ها کیه؟ بله دیگه سوکونا😶📿🤲🏻
نمیتونم ادامه بدم خلاصه کردمش😶📿🤲🏻
تازه همینم زیادیه😶📿🤲🏻
امیدوارم خوشتون اومده باشه منم میرم نماز جمعه😃😀🤲🏻📿
جانههههه❤❤
۱۳.۵k
۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.