꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 6
(از زبان نویسنده)
دخترا و پسرا توی کلاس بودن همه به جز جیمین جونگ کوک یونا ا/ت
یه دختر رفت طرف پنجره و دید جونگ کوک با ا/ت امده و به بقیه هم رفت دیدن و قرار گذاشتن که هر وقت دختر که همون ا/ت هست اومد توی کلاس برن طرفش و ببینن عکس العمل جونگ کوک چیه و اگر هم اهمیت نداد تحدیدش کنن ولی خیلیا قبول نمی کردن و می گفتن ولشون کنین
جیمین و یونا اپل رفتن و بعد اونا هم جونگ کوک و ا/ت
وقتی دخترا اونا رو دیدن رفتن سمت ا/ت
(از زبان ا/ت)
تعداد زیادی از دخترا با عصبانیت امدن طرفم و منم از ترس چشامو فشار دادم
ولی یه چیزی منو صفت بغل کردن یهو همه جا سکوت شد
وقتی چشامو باز کردم دیدم جونگ کوک منو بغل کرده
جونگ کوک : شما امروز چتون شده (داد)
جونگ کوک:ا/ت تو برو بشین
ا/ت :ب.. باشه
رفتم نشستم
یونا : دختر چرا جونگ کوک اینجوری شد نکنه عاشقته؟
ا/ت :هی چرت نگو
یونا : چه پالتوت قشنگه
ا/ت :ممنون
معلم درسشو داد و زنگ خورد
وقتی داشتم من رفتم یه چیزی منو کشید به سمت یه جایی
چشمامو بستن و بردنم یه جایی از مدرسه ...
حمایت...... 💜؟
Part 6
(از زبان نویسنده)
دخترا و پسرا توی کلاس بودن همه به جز جیمین جونگ کوک یونا ا/ت
یه دختر رفت طرف پنجره و دید جونگ کوک با ا/ت امده و به بقیه هم رفت دیدن و قرار گذاشتن که هر وقت دختر که همون ا/ت هست اومد توی کلاس برن طرفش و ببینن عکس العمل جونگ کوک چیه و اگر هم اهمیت نداد تحدیدش کنن ولی خیلیا قبول نمی کردن و می گفتن ولشون کنین
جیمین و یونا اپل رفتن و بعد اونا هم جونگ کوک و ا/ت
وقتی دخترا اونا رو دیدن رفتن سمت ا/ت
(از زبان ا/ت)
تعداد زیادی از دخترا با عصبانیت امدن طرفم و منم از ترس چشامو فشار دادم
ولی یه چیزی منو صفت بغل کردن یهو همه جا سکوت شد
وقتی چشامو باز کردم دیدم جونگ کوک منو بغل کرده
جونگ کوک : شما امروز چتون شده (داد)
جونگ کوک:ا/ت تو برو بشین
ا/ت :ب.. باشه
رفتم نشستم
یونا : دختر چرا جونگ کوک اینجوری شد نکنه عاشقته؟
ا/ت :هی چرت نگو
یونا : چه پالتوت قشنگه
ا/ت :ممنون
معلم درسشو داد و زنگ خورد
وقتی داشتم من رفتم یه چیزی منو کشید به سمت یه جایی
چشمامو بستن و بردنم یه جایی از مدرسه ...
حمایت...... 💜؟
۳۳.۴k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.