(پارت۱۴)
نشستن سر میز و داشتن از روی منو انتخاب میکردن.
تهیونگ اسم ا/ت و سوجین رو پرسید بعد بعد ا/ت ماجرای مهاجرت و زندگی توی ایران رو برای تهیونگ و جونگ کوک تعریف کرد.
تهیونگ: من همیشه دوست داشتم آرمی ها رو مهمون کنم و با اونها وقت بگذرونم امشب شب شانس منه!
اونها شامشون رو خوردن و وقتی که تهیونگ غذا رو حساب کرد(قرار شد تهیونگ حساب کنه چون بزرگ تر از همه بود)
از رستوران بیرون رفتن.
جونگ کوک:تهیونگ من عجله ای برای خونه رفتن ندارم نظر تو چیه؟؟
تهیونگ:منم عجله ای ندارم دوست دارین کجا بریم؟؟
ا/ت:من که فکر میکنم ما نتونیم بیایم.
سوجین:آره من فکر میکنم باید دیگه ما بریم.
ولی به خواهش تهیونگ و جونگ کوک قبول کردن تا به سینما برن.
جونگ کوک همش به ا/ت نگاه میکرد و وقتی از ماشین پیاده شدن ا/ت پاش به یه سنگ گیر کرد و داشت میفتاد که یکدفعه جونگ کوک اون رو گرفت و نذاشت که زمین بخوره.
رسیدن به سینما..
فیلم رو انتخاب کردن و بلیت گرفتن نشسته بودن که جونگ کوک رفت و چهارتا آبمیوه خرید موقع فیلم بخورن
سبک فیلمشون عاشقانه کمدی بود که تقربیا وسطای فیلم جونگ کوک غرق صحنه ها شده بود که یکدفعه دید دستش افتاده دور گردن ا/ت داده د/ت رو به خودش نزدیک میکنه!بعد یکدفعه با ا/ت چشم تو چشم شد بعد جونگ کوک سریع دستش رو کشید ا/ت هم برگشت اما به روی خودشون نیاوردن و ادامه ی فیلم رو دیدن.
فیلم تموم شد تهیونگ و جونگ کوک سوار ماشین شدن ا/ت و سوجین رو هم رسوندن
جونگ کوک:میتونم شمارتو داشته باشم؟؟
ا/ت:ام..ش..شماره؟اهان..اره..میشه بفرمایید.
شماره سوجین هم گرفت.
از همدیگه تشکر کردن.
تهیونگ :دوباره همدیگرو ببینیم دوست دارم توی آهنگهای جدیدم ازتون کمک بگیرم.
ا/ت داشت قش میکرد سوجین هم داشت میمرد اما احیا شد.
فردا یه اس اگ اس برای ا/ت اومد......
تهیونگ اسم ا/ت و سوجین رو پرسید بعد بعد ا/ت ماجرای مهاجرت و زندگی توی ایران رو برای تهیونگ و جونگ کوک تعریف کرد.
تهیونگ: من همیشه دوست داشتم آرمی ها رو مهمون کنم و با اونها وقت بگذرونم امشب شب شانس منه!
اونها شامشون رو خوردن و وقتی که تهیونگ غذا رو حساب کرد(قرار شد تهیونگ حساب کنه چون بزرگ تر از همه بود)
از رستوران بیرون رفتن.
جونگ کوک:تهیونگ من عجله ای برای خونه رفتن ندارم نظر تو چیه؟؟
تهیونگ:منم عجله ای ندارم دوست دارین کجا بریم؟؟
ا/ت:من که فکر میکنم ما نتونیم بیایم.
سوجین:آره من فکر میکنم باید دیگه ما بریم.
ولی به خواهش تهیونگ و جونگ کوک قبول کردن تا به سینما برن.
جونگ کوک همش به ا/ت نگاه میکرد و وقتی از ماشین پیاده شدن ا/ت پاش به یه سنگ گیر کرد و داشت میفتاد که یکدفعه جونگ کوک اون رو گرفت و نذاشت که زمین بخوره.
رسیدن به سینما..
فیلم رو انتخاب کردن و بلیت گرفتن نشسته بودن که جونگ کوک رفت و چهارتا آبمیوه خرید موقع فیلم بخورن
سبک فیلمشون عاشقانه کمدی بود که تقربیا وسطای فیلم جونگ کوک غرق صحنه ها شده بود که یکدفعه دید دستش افتاده دور گردن ا/ت داده د/ت رو به خودش نزدیک میکنه!بعد یکدفعه با ا/ت چشم تو چشم شد بعد جونگ کوک سریع دستش رو کشید ا/ت هم برگشت اما به روی خودشون نیاوردن و ادامه ی فیلم رو دیدن.
فیلم تموم شد تهیونگ و جونگ کوک سوار ماشین شدن ا/ت و سوجین رو هم رسوندن
جونگ کوک:میتونم شمارتو داشته باشم؟؟
ا/ت:ام..ش..شماره؟اهان..اره..میشه بفرمایید.
شماره سوجین هم گرفت.
از همدیگه تشکر کردن.
تهیونگ :دوباره همدیگرو ببینیم دوست دارم توی آهنگهای جدیدم ازتون کمک بگیرم.
ا/ت داشت قش میکرد سوجین هم داشت میمرد اما احیا شد.
فردا یه اس اگ اس برای ا/ت اومد......
۱۶.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۲