پارت ۲۶
پارت ۲۶
فیک جونگکوک
( ازدواج اجباری مافیایی)
و جونگکوک داشت از اتاق میرفت بیرون که
یورا : هووو کجا
کوک : پایین
یورا میره سمت کماد یه لباس ور می داره میندازه رو صورت کوک
کوک : ها؟
یورا : میخواستی اینطوری بری بیرون
کوک : غیرتی شدی؟
یورا : معلومه که نه میخواستم ابروت نره
کوک : همه خدمتکارا منو دیدن پس نیاز نیست
یورا : یعنی چی؟
کوک: خودت میدونی یعنی
یورا: خیلی بیشعوری( بقض )
کوک: نه نه گریه نکن داشتم شوخی میکردم
یورا رو تو بقلش میگیره یورا هم یدونه محکم میزنه رو سرش
کوک : چته وحشی
یورا : گشنمه لباست رو تنت کن بریم پایین ناهار بخوریممم
کوک : باشه باشه
کوک لباسش رو پوشید رفتن بیرون از اتاق سر میز نشستن یورا عین کسایی که ۱ ساله هیچی نخوردن غذا میخورد
کوک : یورا آروم
یورا : نمیشه گشنم سرت تو غذای خودت باشه نه من
کوک : 😂😂
یورا : بیا اینو بخور
کوک : چیو 😈
یورا: منظورم غذاست منحرف
کوک و یورا ناهارشون رو خوردن و کوک به یورا گفت که لباسایی که خریده رو نشون بده و یورا هم فشن شو به پا کرد
یورا : اینم از آهری چطوره؟
کوک : یه کوچولو بازه
یورا : ولی خوشگله
کوک : بیا بشین ( به پاش اشاره میکنه )
یورا هم ناچار میشینه
کوک : چقدر بقل کردنت خوبه
یورا : تو هم همینطور
یورا : کوک میشه بریم پیش جیمین لطفا اونموقع اینجوری اومدیم بد شد
کوک : باشه بریم
یورا از ذوق زیاد گردن کوک رو میبوسه
کوک : یبار دیگه
یورا : نننهه
کوک : لطفا ( کیوت )
یورا دوتا بوسه دیگه میزاره که کوک لباس رو میبوسه یورا از روی پای کوک باند میشه
یورا : اون لباس رو دوست دارم بهتره تمومش کنیم
پایان پارت ۲۶
فیک جونگکوک
( ازدواج اجباری مافیایی)
و جونگکوک داشت از اتاق میرفت بیرون که
یورا : هووو کجا
کوک : پایین
یورا میره سمت کماد یه لباس ور می داره میندازه رو صورت کوک
کوک : ها؟
یورا : میخواستی اینطوری بری بیرون
کوک : غیرتی شدی؟
یورا : معلومه که نه میخواستم ابروت نره
کوک : همه خدمتکارا منو دیدن پس نیاز نیست
یورا : یعنی چی؟
کوک: خودت میدونی یعنی
یورا: خیلی بیشعوری( بقض )
کوک: نه نه گریه نکن داشتم شوخی میکردم
یورا رو تو بقلش میگیره یورا هم یدونه محکم میزنه رو سرش
کوک : چته وحشی
یورا : گشنمه لباست رو تنت کن بریم پایین ناهار بخوریممم
کوک : باشه باشه
کوک لباسش رو پوشید رفتن بیرون از اتاق سر میز نشستن یورا عین کسایی که ۱ ساله هیچی نخوردن غذا میخورد
کوک : یورا آروم
یورا : نمیشه گشنم سرت تو غذای خودت باشه نه من
کوک : 😂😂
یورا : بیا اینو بخور
کوک : چیو 😈
یورا: منظورم غذاست منحرف
کوک و یورا ناهارشون رو خوردن و کوک به یورا گفت که لباسایی که خریده رو نشون بده و یورا هم فشن شو به پا کرد
یورا : اینم از آهری چطوره؟
کوک : یه کوچولو بازه
یورا : ولی خوشگله
کوک : بیا بشین ( به پاش اشاره میکنه )
یورا هم ناچار میشینه
کوک : چقدر بقل کردنت خوبه
یورا : تو هم همینطور
یورا : کوک میشه بریم پیش جیمین لطفا اونموقع اینجوری اومدیم بد شد
کوک : باشه بریم
یورا از ذوق زیاد گردن کوک رو میبوسه
کوک : یبار دیگه
یورا : نننهه
کوک : لطفا ( کیوت )
یورا دوتا بوسه دیگه میزاره که کوک لباس رو میبوسه یورا از روی پای کوک باند میشه
یورا : اون لباس رو دوست دارم بهتره تمومش کنیم
پایان پارت ۲۶
۹.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.