ناموصن لایک! نپاکیدش زحمت کشیدوم
فصل²پارت آخر
ناشناس: همه رفتن خونه
فلیکس، گووون نشستن ماشین
فلیکس: من از الان بت گفتمم هنو زوده
گو وون: هوف باشهه( پوزخند )
ناشناس: رسیدن خونه .
فلیکس و گو وون نشستن رو مبل
گو وون یه دستشو انداخت دور کمر فلیکس و بغلش کرد
فلیکس: هوف خسته شدم
گو وون: منم
ناشناس: برقا رفتن
من: ناموصن من فیلم خاکبرسری ندیدم بیال دیدم .
فلیکس: عه چیشد
ناشناس: فلیکس بلند شد . هیچی معلوم نبود فلیکس داشت میرفت و گو وونم پشت سرش رفت برق اضطراری روشن کنه که داشت میخورد به دیوار که گو وون دستشو گذاشت رو دیوار
فلیکس: نزدیک بود
ناشناس: داشت میرفت که گو وون دستشو میگیره و میچسبونه رو دیوار
صورتشو نزدیک میکنه و ل.ب.اش.و م.ی.ب.وس.ه
من: بسم الله😂
ناشناس: دکمه های لباس فلیکس و در میاره و بغلش میکنه و پرتش میکنه رو تخت..
من: یه سوال اینو تو کامنت بگید چرا هرچی خاکبرسری تر باشه بیشتر میخونید و لایکش بیشتره😂؟
ناشناس: لباسای خود... بعد چیز میشه و این میکنه و اون
فلیکس: عهههع نکن دردم میادد نکننن ععهه
گو وون: یه قدم مونده تا بابا شدنم
ناشناس: ک.ر.د.ش تمم شد رفت😂۱
پرش زمانی فردا شد
ناشناس: بغل هم دیه زیر پتو خوابیده بودن
فلیکس بلند شد لباساشو پوشید
ناشناس: رفت بالا سر گو وون و لپشو ب.و.س کرد
فلیکس: بلندشو دیر شده زیاد خوابیدیم من حوصلم سر میره
گو وون: عاها باشه
ناشناس: خمیازه کشید
گو وون: فک کنم الان یه نینی برات کاشتم ؟نه؟
فلیکس: نمیدونم
گو وون: بلند شو بریم ببینم نینی داری؟
فلیکس: باشه
ناشناس: رفتن دکتر
دکتر: تبریک میگم شما صاب یه نینی
خوشگل شدید
گو وون: فلیکس اخشونننمنمم بابا شدممم
فلیکس: منم باباشدمممممم
گو وون: اخشونمممممممم
فلیکس: بریم خونه مامانممم
گو وون: بریم
ناشناس: رفتن خونه مامان فلیکس جنا
گو وون: سلام
فلیکس: سلام
جنا: خوش اومدید
لئو: خوش اومدید
ناشناس: یکم حرف زدن
گو وون: میدونید که؟
جنا: چی؟
لئو: چی؟
گو وون: دیشب...
جنا: خب؟
گووون: دیشب یه بچه تو شیکم فلیکس کاشتمم.
جنا: مبارکههههه
پرش زمانی⁹ ماه بعد
من: الان بچه سوجون و لیا²سالشه و بچه آیرین مایکل ¹و خورده ای
ناشناس: بچشون بدنیا اومد
همشون اومدن بیمارستان
همشون:مبارکههههه
گو وون بیشتر نگران فلیکس بود تا بچه
گووون فلیکس و بو.سی.د
گو وون: حالت خوبه؟
فلیکس: خوبم مرسی
ناشناس: فلیکس و بچه رو برد خونه و پتو و رو کشید رو فلیکس تا بخوابه یکمم نشست با بچه بازی کردو خودشو بچه کنار فلیکس خوابشون برد
پرش زمانی⁶ماه بعد
ناشناس:فلیکس و گو وون زندگی خعلی خعلی خش بخت بودن
آیرین زنگ زد
آیرین : الو فلیکس کجایید پس تولد هیون شیک عه
فلیکس: اومدیم
ناشناس: رسیدن
فلیکس: تولدت مبارک هیون شیکمون!
ناشناس: همه رفتن خونه
فلیکس، گووون نشستن ماشین
فلیکس: من از الان بت گفتمم هنو زوده
گو وون: هوف باشهه( پوزخند )
ناشناس: رسیدن خونه .
فلیکس و گو وون نشستن رو مبل
گو وون یه دستشو انداخت دور کمر فلیکس و بغلش کرد
فلیکس: هوف خسته شدم
گو وون: منم
ناشناس: برقا رفتن
من: ناموصن من فیلم خاکبرسری ندیدم بیال دیدم .
فلیکس: عه چیشد
ناشناس: فلیکس بلند شد . هیچی معلوم نبود فلیکس داشت میرفت و گو وونم پشت سرش رفت برق اضطراری روشن کنه که داشت میخورد به دیوار که گو وون دستشو گذاشت رو دیوار
فلیکس: نزدیک بود
ناشناس: داشت میرفت که گو وون دستشو میگیره و میچسبونه رو دیوار
صورتشو نزدیک میکنه و ل.ب.اش.و م.ی.ب.وس.ه
من: بسم الله😂
ناشناس: دکمه های لباس فلیکس و در میاره و بغلش میکنه و پرتش میکنه رو تخت..
من: یه سوال اینو تو کامنت بگید چرا هرچی خاکبرسری تر باشه بیشتر میخونید و لایکش بیشتره😂؟
ناشناس: لباسای خود... بعد چیز میشه و این میکنه و اون
فلیکس: عهههع نکن دردم میادد نکننن ععهه
گو وون: یه قدم مونده تا بابا شدنم
ناشناس: ک.ر.د.ش تمم شد رفت😂۱
پرش زمانی فردا شد
ناشناس: بغل هم دیه زیر پتو خوابیده بودن
فلیکس بلند شد لباساشو پوشید
ناشناس: رفت بالا سر گو وون و لپشو ب.و.س کرد
فلیکس: بلندشو دیر شده زیاد خوابیدیم من حوصلم سر میره
گو وون: عاها باشه
ناشناس: خمیازه کشید
گو وون: فک کنم الان یه نینی برات کاشتم ؟نه؟
فلیکس: نمیدونم
گو وون: بلند شو بریم ببینم نینی داری؟
فلیکس: باشه
ناشناس: رفتن دکتر
دکتر: تبریک میگم شما صاب یه نینی
خوشگل شدید
گو وون: فلیکس اخشونننمنمم بابا شدممم
فلیکس: منم باباشدمممممم
گو وون: اخشونمممممممم
فلیکس: بریم خونه مامانممم
گو وون: بریم
ناشناس: رفتن خونه مامان فلیکس جنا
گو وون: سلام
فلیکس: سلام
جنا: خوش اومدید
لئو: خوش اومدید
ناشناس: یکم حرف زدن
گو وون: میدونید که؟
جنا: چی؟
لئو: چی؟
گو وون: دیشب...
جنا: خب؟
گووون: دیشب یه بچه تو شیکم فلیکس کاشتمم.
جنا: مبارکههههه
پرش زمانی⁹ ماه بعد
من: الان بچه سوجون و لیا²سالشه و بچه آیرین مایکل ¹و خورده ای
ناشناس: بچشون بدنیا اومد
همشون اومدن بیمارستان
همشون:مبارکههههه
گو وون بیشتر نگران فلیکس بود تا بچه
گووون فلیکس و بو.سی.د
گو وون: حالت خوبه؟
فلیکس: خوبم مرسی
ناشناس: فلیکس و بچه رو برد خونه و پتو و رو کشید رو فلیکس تا بخوابه یکمم نشست با بچه بازی کردو خودشو بچه کنار فلیکس خوابشون برد
پرش زمانی⁶ماه بعد
ناشناس:فلیکس و گو وون زندگی خعلی خعلی خش بخت بودن
آیرین زنگ زد
آیرین : الو فلیکس کجایید پس تولد هیون شیک عه
فلیکس: اومدیم
ناشناس: رسیدن
فلیکس: تولدت مبارک هیون شیکمون!
۴.۳k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.