استاد ماهر(دکتر قلب من)🫂❤🥺 𖣘𖣘②②𖣘𖣘
کوک:/جینهو رفت منم خواستم لباسمو بپوشم که پشمم افتاد به لباس خونی ، برش داشتم و نگاش کردم ، اسم جینهو روش بود ولی جینهو که چیزیش نبود ..
گفتم رفتنی ازش میپرسم
.
.
.
جینهو:/رفتم بیرون تا به بقیه رسیدگی کنم
بعد ۳ ساعت کار کردم دیگه شب شده بود ، واقعا خسته شده بودم شونم درد میکرد ، سرم گیج میرفت ، دردش داشت بیشتر و بیشتر میشد ، دیگه حال کار کردن نداشتم گفتم برم ی زره استراحت کنم
داشتم میرفتم که دیدم شوگا داره بیمارارو معاینه میکنه ، خوشحال شدم رفتم پیشش
جینهو:سلام
شوگا برگشت و جینهو رو دید و به بیمارش گفت: خانم شما کارتون تموم شد میتونین برین
خانومه:ممنونم*رفت*
شوگا بدون حرفی رفت و جینهورو بغل کرد:
میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟
جینهو:واقعا؟
شوگا:باور نمیکنی؟
جینهو:اروم تر دردم اومد
شوگا جینهو رو از خودش جدا کرد و گفت:جینهو خالت خوبه؟
جینهو:اره من خوبم
شوگا:دروغ میگی،پس چرا رنگت پریده؟
جینهو:چیزیمنیست بابا فقط ی زره خستم
شوگا دستای جینهو رو گرف به محض گرفتن مایع گرمی رو روی دستش حس کرد وقتی دستشو از دست جینهو جدا کرد دید خونه
شوگا:جین..جینهو خون
جینهو سریع دستشو برد پشتش:ه..هیچیم نیست* و سریع از اونمکان دور شد*
شوگا:/
مطمئنا جینهو ی چیزیش بود پس خواستم برم پیشش که با صدای پشتم برگشتم:
ته:شوگا؟
کوک:به داداش چطوری؟
شوگا:ته جینهو امروز چیزیش شده؟
ته:نه مثلا چی؟
شوگا دست خونیشو نشون داد:
ببین دستش خونی بود
کوک:واییییییی تازه یادم اومد ، اههههههه خواستم ازش بپرسما
ته:چیو؟
کوک:امروز ی لباس پیدا کردم که دیدم سر شونش خونیه اسم جینهو هم روش بود یادم رفت ازش بپرسم
تهیونگ یه زره فکر کرد و با یاداوری اتفاق گفت:
وایییییی*و سریع پا تند کرد و رفت پیش جینهو
.
.
جینهو:/
اههههههههههه این چرا خونریزی کرد؟
لباسمو دراوردم و داشتم باندشو باز میکردم که ی دفعه در باز شد و قامت تهیونگ پیدا شد ..
جینهو از ترسش نمیدونست چیکار کنه با ورود یهویی تهیونگ ترسیده بود ، پشت سر تهیونگ کوک و شوگا هم سریع اومدن
جینهو لباسشو دراورده بود و بدن خونیش پیدا بود
ته:ج..جینهو چرا اینطوری شدی؟
جینهو:چیز خاصی نیست نگران نباش
ته:چی چیو چیزی نست بزار ببینم
شوگا از پشت تهیونگ اومد و وقتی زخم جینهو رو دید گفت:
این چیزی نیست نه؟*داد*
جینهو با داد یهویی شوگا خیلی ترسید
ته:این باید بخیه بخوره
جینهو: ...
کوک:چرا اینطوری شدی؟
شوگا جینهو رو جوری نگاش میکرد که جینهو جرعت حرف زدن نداشت
...
گفتم رفتنی ازش میپرسم
.
.
.
جینهو:/رفتم بیرون تا به بقیه رسیدگی کنم
بعد ۳ ساعت کار کردم دیگه شب شده بود ، واقعا خسته شده بودم شونم درد میکرد ، سرم گیج میرفت ، دردش داشت بیشتر و بیشتر میشد ، دیگه حال کار کردن نداشتم گفتم برم ی زره استراحت کنم
داشتم میرفتم که دیدم شوگا داره بیمارارو معاینه میکنه ، خوشحال شدم رفتم پیشش
جینهو:سلام
شوگا برگشت و جینهو رو دید و به بیمارش گفت: خانم شما کارتون تموم شد میتونین برین
خانومه:ممنونم*رفت*
شوگا بدون حرفی رفت و جینهورو بغل کرد:
میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟
جینهو:واقعا؟
شوگا:باور نمیکنی؟
جینهو:اروم تر دردم اومد
شوگا جینهو رو از خودش جدا کرد و گفت:جینهو خالت خوبه؟
جینهو:اره من خوبم
شوگا:دروغ میگی،پس چرا رنگت پریده؟
جینهو:چیزیمنیست بابا فقط ی زره خستم
شوگا دستای جینهو رو گرف به محض گرفتن مایع گرمی رو روی دستش حس کرد وقتی دستشو از دست جینهو جدا کرد دید خونه
شوگا:جین..جینهو خون
جینهو سریع دستشو برد پشتش:ه..هیچیم نیست* و سریع از اونمکان دور شد*
شوگا:/
مطمئنا جینهو ی چیزیش بود پس خواستم برم پیشش که با صدای پشتم برگشتم:
ته:شوگا؟
کوک:به داداش چطوری؟
شوگا:ته جینهو امروز چیزیش شده؟
ته:نه مثلا چی؟
شوگا دست خونیشو نشون داد:
ببین دستش خونی بود
کوک:واییییییی تازه یادم اومد ، اههههههه خواستم ازش بپرسما
ته:چیو؟
کوک:امروز ی لباس پیدا کردم که دیدم سر شونش خونیه اسم جینهو هم روش بود یادم رفت ازش بپرسم
تهیونگ یه زره فکر کرد و با یاداوری اتفاق گفت:
وایییییی*و سریع پا تند کرد و رفت پیش جینهو
.
.
جینهو:/
اههههههههههه این چرا خونریزی کرد؟
لباسمو دراوردم و داشتم باندشو باز میکردم که ی دفعه در باز شد و قامت تهیونگ پیدا شد ..
جینهو از ترسش نمیدونست چیکار کنه با ورود یهویی تهیونگ ترسیده بود ، پشت سر تهیونگ کوک و شوگا هم سریع اومدن
جینهو لباسشو دراورده بود و بدن خونیش پیدا بود
ته:ج..جینهو چرا اینطوری شدی؟
جینهو:چیز خاصی نیست نگران نباش
ته:چی چیو چیزی نست بزار ببینم
شوگا از پشت تهیونگ اومد و وقتی زخم جینهو رو دید گفت:
این چیزی نیست نه؟*داد*
جینهو با داد یهویی شوگا خیلی ترسید
ته:این باید بخیه بخوره
جینهو: ...
کوک:چرا اینطوری شدی؟
شوگا جینهو رو جوری نگاش میکرد که جینهو جرعت حرف زدن نداشت
...
۴۶.۰k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.