عشق ناگهانی

تهیونگ : رسیدیم

ا/ت : ارههه

[رفتن تو خونه]

ا/ت : تتتتتههههههییییییوووووونننننگگگگگگگگگگگگ*داد


ته:بلهههه*ترس

ا/ت : ببببیییییاااااا بببباااااالللللللااااااااا*داد

ته:اومدمم

ته: چته؟؟؟*تعجب

ا/ت : نت داری؟؟؟؟

ته:ا/ت اینهمه منو ترسوندی که اینو بگی؟؟؟

ا/ت : اوهومم

ته: اره دارم

ا/ت : میشه بهت وصل شم 🥺

ته:نه خیر بشین درساتو بخون

ا/ت : خواهش🥺

ته:نه الکیم قیافتو اینجوری نکن

ته: باشه اصلا باهات قهرم دیگم دوس دخترت نیستم *روبشو اون ور کرد دستاشم دست به سینس

ته: ا/ت اینجوری نکن دیگه 🥺

ا/ت: برو برو دیگه نیمیخوام ببینمت

ته: منو؟🥺

ا/ت : اره

ته: باشه پس من رفتم 🥺

ا/ت : برو‌ درم پشت سرت ببند

ته:🥺*رفت

ا/ت ویو
چه گوهیی بخورممم خودمم بلد نیستم نت بخرم نتم ندارم برم تو گوگل بزنم 😭😭😭
ایششش اه اه پسره ی چندش اصلا دیگم باهاش حرف نمیزنم


[۳ساعت بعد]

تهیونگ: عشقم ؟🥺*پشت در اتاق ا/ت

ا/ت:.......

ته:عزیزم🥺

ته: قشنگم🥺

ته:جوابمو نمیدی؟🥺

ا/ت: نه

ته: الان که دادییی😂

ا/ت :‌ گوه نخور

ته:قهر نباش دیگهه

ا/ت: برو برو باید نازمو بکشی تا باهات اشتی کنم

ته:🥺*رفت تو اتاق خودش

[فردا]

ا/ت ویو
کارامو کردم و صبحونم خوردم از در خونه رفتم بیرون که برم مدرسه که دیدم تهیونگ با ماشین جلو دره

ته:جونننننن شماره بدم؟

ا/ت: خفه شو😒

ته: بیا دیگه میخوای این همه راهو‌ خودت بری؟

ا/ت : اره😒

تهیونگ ویو
دیدم ا/ت نمیاد
(از اون بقلا که گردن و کمرو میگیرن اسمشو یادم نی 🤌🏻😂)
کردم و بردمش تو‌ ماشین که....


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بچه ها حمایتا خیلی کم شده میخوام دوباره شرط بزارم

۲۰ تا لایک ۲۵ تا کامنت

@مینسو