وقتی میخواد حرصتو در بیارهp1
وقتی میخواد حرصتو در بیارهp1
شخصیت ها
ا.ت (دوست دختر جیسونگ )
دا یون(دوست دختر هیونجین )
ویو ا.ت
امروز دا یون و هیونجین یه مهمونی گرفتن و من و هان رو دعوت کردن
ازونجایی که دیشب با هان دعوا کرده بود خیلی سخت بود که بخوام باهاش برم مهمونی
بهرحال بهش گفتم و قبول کرد(ذوق )
ساعت ۵ شد
رفتم ۵ مین دوش گرفتم و حاظر شدم
راه افتادیم سمت خونه دا یون
جیسونگ: خب رسیدیم پیاده شو (سردعلی)
ا.ت بدون اینکه جوابشو بده پیاده میشه
وارد خونه میشن و احوال پرسی میکنن
جیسونگ یجوری با دا یون راحت حرف میزد انگار ۲ ساله ازدواج کردن
ا.ت که داشت از حرص میسوخت رفت و خیلی عادی هیونجین رو بغل کرده
دا یون: خوب بیاید بشینید
جیسونگ: به به دا یون خانوم چه کرده
ا.ت پاهای جیسونگ رو از حرص فشار میده ....
جاستین-
شخصیت ها
ا.ت (دوست دختر جیسونگ )
دا یون(دوست دختر هیونجین )
ویو ا.ت
امروز دا یون و هیونجین یه مهمونی گرفتن و من و هان رو دعوت کردن
ازونجایی که دیشب با هان دعوا کرده بود خیلی سخت بود که بخوام باهاش برم مهمونی
بهرحال بهش گفتم و قبول کرد(ذوق )
ساعت ۵ شد
رفتم ۵ مین دوش گرفتم و حاظر شدم
راه افتادیم سمت خونه دا یون
جیسونگ: خب رسیدیم پیاده شو (سردعلی)
ا.ت بدون اینکه جوابشو بده پیاده میشه
وارد خونه میشن و احوال پرسی میکنن
جیسونگ یجوری با دا یون راحت حرف میزد انگار ۲ ساله ازدواج کردن
ا.ت که داشت از حرص میسوخت رفت و خیلی عادی هیونجین رو بغل کرده
دا یون: خوب بیاید بشینید
جیسونگ: به به دا یون خانوم چه کرده
ا.ت پاهای جیسونگ رو از حرص فشار میده ....
جاستین-
۱.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.