پارت ۴ (قدرت)
پارت ۴ (قدرت)
همه پسرا بهم خیره شده بودن ، و آروم میگفتن : این دختره چقد خوشگله یعنی سال اولیه .
رفتم سر کلاس و همه گفتن هوآسا این تویی؟
دوستم کیم یونا گفت : چقد تغییر کردی خیلی خوشگل شدی ، که یهو هیونجین اومد و چشمش به من خورد .
گفت : پارک هوآ سا عمل زیبایی انجام دادی ؟
منم گفتم : نخیرم
چقد تغییر کردی خیلی خوشگل تر شدی.
منم گفتم بعد مدرسه قرار دارم.
همه بچه ها گفتن : چییییییییییییییییی بچه ها هوآ سا امروز قرار داره .
بعد هیونجین انگار ناراحت شد و گفت : که اینطور .
تودلم گفتم حقته.
همه دوستام گفتن واقعا قرار داری ؟
منم گفتم : معلومه که نه
کانگ سوجین گفت : پس چرا به بچه ها اینجوری گفتی ؟
گفتم : خب بیخیال بچه ها
زنگ اول که معلم تاریخ اومد هیونجین زیر چشمی به من نگاه میکرد .
من میز اول میشینیم و هیونجین هم بغل دستیم هست .
امروز هم امتحان داریم و معلم مون اسم چند نفر رو صدا زد که هیونجین هم بود و نوبت رسید به هیونجین .
معلوم بود هیچی نخونده چون نتونست جواب بده .
بعد اسم من و چند نفر دیگه رو صدا زد .
تو دلم گفتم هر سوالی بپرسی میتونم جواب بدم . :)
بعد تا سوال پرسید نزاشتم حرفشو تموم کنه و سریع جواب دادم ، بعد سوال بعد رو پرسید و بدون مکث جواب دادم .
معلممون حیرت زده شد .
بعد که از همه پرسید گفت : پارک هوآسا و کیم یونا بالاترین نمره رو گرفتن .
و صدای دست زدنا بلند شد .
خب زنگ خونه خورد و هوا داره تاریک میشه و با دوستام داشتم میرفتم خونه که یکی از همکلاسی های پسرم اومد 【 اسلاید ۴】و بهم گفت : آنیونگ هاسیو ( به معنی سلام )
منم گفتم : آنیونگ هاسیو
بعد گفت میتونم شمارتو داشته باشم ؟
منم گفتم : شمارم ؟ چرا ؟
گفت : برای اینکه باهات در ارتباط باشم و اگر بچه های مدرسه پارتی گرفتن بهت خبر بدم تو هم بیای و البته دوستات هم همینطور.
منم گفتم باشه و شمارمو بهش دادم ، ( تو دلم گفتم میتونم هیونجین رو اینجوری حرس بدم و حسابی فشاریش کنم )
بعد رفتم خونه و به مادر و پدرم سلام دادم و باهم شام خوردیم.
یهو تو گوشیم پیام اومد دیدم . . . همکلاسیم ( پارک هیون سو ) بهم اس ام اس داده و گفته سلام .
پارک هیون سو هستم .
میشه فردا بعد مدرسه بریم کافی شاپی جایی؟
بعد . . .
ادامه پارت بعدی 💕🌿
تا لایک پستم بالا نرفته پارت بعدی رو نمیزارم💕🌿
بعد از خوندن لایک کن میسی💕🌿
همه پسرا بهم خیره شده بودن ، و آروم میگفتن : این دختره چقد خوشگله یعنی سال اولیه .
رفتم سر کلاس و همه گفتن هوآسا این تویی؟
دوستم کیم یونا گفت : چقد تغییر کردی خیلی خوشگل شدی ، که یهو هیونجین اومد و چشمش به من خورد .
گفت : پارک هوآ سا عمل زیبایی انجام دادی ؟
منم گفتم : نخیرم
چقد تغییر کردی خیلی خوشگل تر شدی.
منم گفتم بعد مدرسه قرار دارم.
همه بچه ها گفتن : چییییییییییییییییی بچه ها هوآ سا امروز قرار داره .
بعد هیونجین انگار ناراحت شد و گفت : که اینطور .
تودلم گفتم حقته.
همه دوستام گفتن واقعا قرار داری ؟
منم گفتم : معلومه که نه
کانگ سوجین گفت : پس چرا به بچه ها اینجوری گفتی ؟
گفتم : خب بیخیال بچه ها
زنگ اول که معلم تاریخ اومد هیونجین زیر چشمی به من نگاه میکرد .
من میز اول میشینیم و هیونجین هم بغل دستیم هست .
امروز هم امتحان داریم و معلم مون اسم چند نفر رو صدا زد که هیونجین هم بود و نوبت رسید به هیونجین .
معلوم بود هیچی نخونده چون نتونست جواب بده .
بعد اسم من و چند نفر دیگه رو صدا زد .
تو دلم گفتم هر سوالی بپرسی میتونم جواب بدم . :)
بعد تا سوال پرسید نزاشتم حرفشو تموم کنه و سریع جواب دادم ، بعد سوال بعد رو پرسید و بدون مکث جواب دادم .
معلممون حیرت زده شد .
بعد که از همه پرسید گفت : پارک هوآسا و کیم یونا بالاترین نمره رو گرفتن .
و صدای دست زدنا بلند شد .
خب زنگ خونه خورد و هوا داره تاریک میشه و با دوستام داشتم میرفتم خونه که یکی از همکلاسی های پسرم اومد 【 اسلاید ۴】و بهم گفت : آنیونگ هاسیو ( به معنی سلام )
منم گفتم : آنیونگ هاسیو
بعد گفت میتونم شمارتو داشته باشم ؟
منم گفتم : شمارم ؟ چرا ؟
گفت : برای اینکه باهات در ارتباط باشم و اگر بچه های مدرسه پارتی گرفتن بهت خبر بدم تو هم بیای و البته دوستات هم همینطور.
منم گفتم باشه و شمارمو بهش دادم ، ( تو دلم گفتم میتونم هیونجین رو اینجوری حرس بدم و حسابی فشاریش کنم )
بعد رفتم خونه و به مادر و پدرم سلام دادم و باهم شام خوردیم.
یهو تو گوشیم پیام اومد دیدم . . . همکلاسیم ( پارک هیون سو ) بهم اس ام اس داده و گفته سلام .
پارک هیون سو هستم .
میشه فردا بعد مدرسه بریم کافی شاپی جایی؟
بعد . . .
ادامه پارت بعدی 💕🌿
تا لایک پستم بالا نرفته پارت بعدی رو نمیزارم💕🌿
بعد از خوندن لایک کن میسی💕🌿
۵.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.