𝓶𝔂 𝓯𝓲𝓮𝓻𝓬𝓮 𝓭𝓪𝓭𝓭𝔂...
𝓶𝔂 𝓯𝓲𝓮𝓻𝓬𝓮 𝓭𝓪𝓭𝓭𝔂...
p²
ویو ا/ت
وقتی گفت امشب باید بیای فک کنم مشتری داره
جیمین:عایشش تهیونگ من دعوتت کردمم ن کس دیگه ایی
تهیونگ:هرچی باشه من تنهایی نمیام
جیمین:با او دوست دخترت بیاا خدا میدونه اسمش چیههه
تهیونگ:اسمش یونا است
جیمین:خو ب چیکار کنمم
تهیونگ:هچ اک میام
جیمین:بالاخره همه اعضا هم میان هاا
تهیونگ:خو خوبهه
ویو جیمین
وقتی که همه اعضا رو راضی کردم خوشحال بودم و جا برای امشب گرفتم میخوام برم چجوریهه
ویو لی مین هوو
خدمتکارا داشتن کار هارو انجام میدادم و ا/ت زنگ زد گفت تو راهه داره میاد منم گفتم خب خوبه زود باش فقد...
ویو ا/ت
زنگ زدم ب رییس گفتم دارم میام گفت چ خوب زود باش گفتم اوکی الان دارم لباس میپوشم(عکسش رو میزارم)
جیمین:بچهههه هااااااا امادهههه ایننننن(با فریاد)
همه اعضا:ارهههههه(بلند)
یونا:سلام
همه اعضا:سلام
تهیونگ:بچه ها یونا یو نامجون جین شوگا جیهوپ جیمین خو من اینم جونگکوک
یونا:خوشبختم
همه اعضا:ماهم خوش بختیم
خببببب این از پارتتت دومممم داستانننن😂
گیلیلیلیلیلیللییلی😂❤️🩹
p²
ویو ا/ت
وقتی گفت امشب باید بیای فک کنم مشتری داره
جیمین:عایشش تهیونگ من دعوتت کردمم ن کس دیگه ایی
تهیونگ:هرچی باشه من تنهایی نمیام
جیمین:با او دوست دخترت بیاا خدا میدونه اسمش چیههه
تهیونگ:اسمش یونا است
جیمین:خو ب چیکار کنمم
تهیونگ:هچ اک میام
جیمین:بالاخره همه اعضا هم میان هاا
تهیونگ:خو خوبهه
ویو جیمین
وقتی که همه اعضا رو راضی کردم خوشحال بودم و جا برای امشب گرفتم میخوام برم چجوریهه
ویو لی مین هوو
خدمتکارا داشتن کار هارو انجام میدادم و ا/ت زنگ زد گفت تو راهه داره میاد منم گفتم خب خوبه زود باش فقد...
ویو ا/ت
زنگ زدم ب رییس گفتم دارم میام گفت چ خوب زود باش گفتم اوکی الان دارم لباس میپوشم(عکسش رو میزارم)
جیمین:بچهههه هااااااا امادهههه ایننننن(با فریاد)
همه اعضا:ارهههههه(بلند)
یونا:سلام
همه اعضا:سلام
تهیونگ:بچه ها یونا یو نامجون جین شوگا جیهوپ جیمین خو من اینم جونگکوک
یونا:خوشبختم
همه اعضا:ماهم خوش بختیم
خببببب این از پارتتت دومممم داستانننن😂
گیلیلیلیلیلیللییلی😂❤️🩹
۴.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.