★عروسکی در دست شیطان 5★
آتسوشی:وااااااااای هویججج رو دستیار مدیر کراش زدم اسمش آکوتاگاوا عهه...
چویا:حالا بیا بشین بعد شروع کن....ولی چقدر آشناس...آها...یادم اومد امروز توی کمپانی دیدمش...
آتسوشی:کمپانی؟
چویا:آهه...یادم رفت بهت بگم برای آیدل شدن استخدام شدم...البته همه آلفا ان...یکم استرس میگیرم
آتسوشی:عکس کمپانی رو داری؟
چویا:اومم..
آتسوشی:آآآ...راستش من حس خوبی از این کمپانی نمیگیرم...
چویا:ولی مجبورم...باید پول جمع کنم...
آتسوشی:هوم...فقط مراقب خودت باش از بدنت استفاده جنـ*ـسی نکن!
چویا:چی میگی آتسو...اینقدر خطرناکم نیستن...پوفف
آتسوشی:باش خودت میدونی...بگذریم...خیلی خستم میخوام برم بخوابم...
راستی....چرا اینقدر رایحه ت زیاد شده...نزدیک هیتـت عه؟
چویا:احتمالا...نمیدونم
آتسوشی:هوم...شب بخیر هویجج
چویا:خفه شو الاغ...شب بخیر
چویا:برم ببینم اینستا چخبره!
*درحال خوندن کامنتای ویدئوش*
....:تو هر*زه ای بیشتر نیستی!
.....:همه امگا ها همین!
...:هر*زه
....:جنـ*ـده
....:یه شب مهمون بدنت بشم؟
....:تو دیگه نرقص!
*خاموش کردن صفحه گوشی*
چویا:چرا اینطوری میکنن!...فقط یه رقص بود...
هوفف...بسه فردا باید برم تمرین رقص...
*فردا صبح*
چویا:آییییی...کمرممم...ساعت چنده؟....وایییی دیرم شددد
*مکان،کمپانی*
چویا:خب باید بمونم ببینم رئیس و استف ها کی میان ولی بزار تمرین کنم....
چویا:داشتم تمرین میکردم...که یه دفعه احساس کردم هیت شدم...شت...ساعت چنده؟
...اوه...ساعت 6 عصره پس این رئیس پیری نمیاد رقص من و ببینه؟...
ادوارد:کی پیریه؟
چویا:اوه بلاخره...
ادوارد:اولن سلام...دومن دوست داشتم دیر بیام...سومن این رایحه کاراملت و
اینقدر آزاد نکن وگرنه دیدی بد به فا*کت دادم...
چویا:هه...تو نمیتونی به فا*کم بدی...چون من یه امگا مطیع نیستم...و بدو رقصم و ببین میخوام برم
آقای ماسکی..
ادوارد:یه روز این ماسک و در میارم ببینم باز بلبل زبونی میکنی کوتوله
چویا:خفه...
ادوارد:ببین اینجا یه امگا شیطون داریم...عجب...بوی کارملت داره بیشتر میشه
نگو که رفتی توی هیت...
چویا:چرا اینقدر هوا گرمه...آحح...احتمالا هیتم شروع شده...مشکل نداره فردا رقصم و ببینی؟...
ادوارد:باش...ولی بدون بهت سخت میگیرم...و راستی امگا ها هیت شون ۱۰ روز طول میکشه..
فکر کردی چطور میخوای خودتو جلو آلفا ها نمایش بدی کوتوله؟
چویا: وایی...باید مثل سگ درد بکشم...نمیخوامم..آه...کاهنده....کاهنده میخورم
ادوارد:ولی نمیتونی هی کاهنده بخوری!...بدتر میشه...تو آلفا نداری؟
چویا:نه...
ادوارد:هوم...
چویا:من برم...
ادوارد:برو..
ادوارد:ولی بزودی برای خودم میشی چوچو*زیر لب*
چویا:چیزی گفتی؟
ادوارد:گفتم...
چویا:حالا بیا بشین بعد شروع کن....ولی چقدر آشناس...آها...یادم اومد امروز توی کمپانی دیدمش...
آتسوشی:کمپانی؟
چویا:آهه...یادم رفت بهت بگم برای آیدل شدن استخدام شدم...البته همه آلفا ان...یکم استرس میگیرم
آتسوشی:عکس کمپانی رو داری؟
چویا:اومم..
آتسوشی:آآآ...راستش من حس خوبی از این کمپانی نمیگیرم...
چویا:ولی مجبورم...باید پول جمع کنم...
آتسوشی:هوم...فقط مراقب خودت باش از بدنت استفاده جنـ*ـسی نکن!
چویا:چی میگی آتسو...اینقدر خطرناکم نیستن...پوفف
آتسوشی:باش خودت میدونی...بگذریم...خیلی خستم میخوام برم بخوابم...
راستی....چرا اینقدر رایحه ت زیاد شده...نزدیک هیتـت عه؟
چویا:احتمالا...نمیدونم
آتسوشی:هوم...شب بخیر هویجج
چویا:خفه شو الاغ...شب بخیر
چویا:برم ببینم اینستا چخبره!
*درحال خوندن کامنتای ویدئوش*
....:تو هر*زه ای بیشتر نیستی!
.....:همه امگا ها همین!
...:هر*زه
....:جنـ*ـده
....:یه شب مهمون بدنت بشم؟
....:تو دیگه نرقص!
*خاموش کردن صفحه گوشی*
چویا:چرا اینطوری میکنن!...فقط یه رقص بود...
هوفف...بسه فردا باید برم تمرین رقص...
*فردا صبح*
چویا:آییییی...کمرممم...ساعت چنده؟....وایییی دیرم شددد
*مکان،کمپانی*
چویا:خب باید بمونم ببینم رئیس و استف ها کی میان ولی بزار تمرین کنم....
چویا:داشتم تمرین میکردم...که یه دفعه احساس کردم هیت شدم...شت...ساعت چنده؟
...اوه...ساعت 6 عصره پس این رئیس پیری نمیاد رقص من و ببینه؟...
ادوارد:کی پیریه؟
چویا:اوه بلاخره...
ادوارد:اولن سلام...دومن دوست داشتم دیر بیام...سومن این رایحه کاراملت و
اینقدر آزاد نکن وگرنه دیدی بد به فا*کت دادم...
چویا:هه...تو نمیتونی به فا*کم بدی...چون من یه امگا مطیع نیستم...و بدو رقصم و ببین میخوام برم
آقای ماسکی..
ادوارد:یه روز این ماسک و در میارم ببینم باز بلبل زبونی میکنی کوتوله
چویا:خفه...
ادوارد:ببین اینجا یه امگا شیطون داریم...عجب...بوی کارملت داره بیشتر میشه
نگو که رفتی توی هیت...
چویا:چرا اینقدر هوا گرمه...آحح...احتمالا هیتم شروع شده...مشکل نداره فردا رقصم و ببینی؟...
ادوارد:باش...ولی بدون بهت سخت میگیرم...و راستی امگا ها هیت شون ۱۰ روز طول میکشه..
فکر کردی چطور میخوای خودتو جلو آلفا ها نمایش بدی کوتوله؟
چویا: وایی...باید مثل سگ درد بکشم...نمیخوامم..آه...کاهنده....کاهنده میخورم
ادوارد:ولی نمیتونی هی کاهنده بخوری!...بدتر میشه...تو آلفا نداری؟
چویا:نه...
ادوارد:هوم...
چویا:من برم...
ادوارد:برو..
ادوارد:ولی بزودی برای خودم میشی چوچو*زیر لب*
چویا:چیزی گفتی؟
ادوارد:گفتم...
۳.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.