سناریو txt

#سناریو #txt
وقتی ازشون میخوای برات اهنگ بخونن
🤍🖤🩶
سوبین:آخر شب بود رو تخت دراز کشیده بودین خوابت نمی‌برد ازش خواستی تا برات اهنگ بخونه سوبینم با صدای بهشتیش تا وقتی خوابت برد برات اهنگ خوند
☆☆☆☆☆☆☆☆
یونجون:یونجون داشت کمکت ظرف ها رو می‌شست توام از پشت بغلش کردی و گفتی برام اهنگ بخون اونم برگشت و با دست های کفیش صورتتو کفی کرد و خندید و برای اینکه ناراحت نشی برات اهنگ خوند
♡♡♡♡♡♡♡♡
هیونینگ کای:هیونینگ این چن روزه خیلی بد سرما خورده بود و تو تمام مدت ازش پرستاری میکردی جوری ک خودشم خجالت میکشید تو چشمات نگاه کنه ی شب اومدی پیشش دراز کشیدی ک بهت گفت چیکار کنم خستگیت در بره توام گفتی برام اهنگ بخون اونم با صدای گرفته ش برات با تمام وجود اهنگ خوند
*******************
بومگیو:باهاش سر ی موضوعی جر و بحثتون شده بود بخاطر همین ازش دلخور بودی اونم برای اینکه از دلت در بیاره شروع کرد ب خوندن اهنگ
...........................
تهیون:روی مبل نشسته بود و داشت ام وی میدید ک توام رفتی کنارش نشستی و بل بغض و حالت کیوت گفتی من نمیخوام صداتو از تلویزیون بشنوم درحالی ک پیشمی اونم ی پوزخند زد و شروع ب اهنگ خوندن کرد