بادیگارد ایرانی من🖤🥷
بادیگارد ایرانی من🖤🥷
جیمین: بالاخره تمرینتموم شد ولی من نازنین رو باید ببرم اون خونه تا استراحت کنه
نازنین: من که خوبم نریم امارت؟؟
جیمین:نه خیرم
نازنین: عه فاطیما تازه اومد میرفتیم دیگه
جیمین: گفتم نه
نازنین:درک
جیمین: هنوزم ازش ناراحت بودم امروز هرکاری داشت همش به جیهوپ میگفت من که بهش گفتم ناراحت میشد
رفتیمتو خونه درم نبستم رفتم تو حموم
نازنین:چشه؟؟
رفتمتو اتاق لباسم عوض کنم و باندم رو عوضکنم
دستم به قیچینمیرسید نمیتونم اینم ول کنم پاهامم جون نداشت انقدر وایستادم
جیمین: داشتم رو میشدم دیدم داره به بدبختی قیچی رو میگیره رفتم قیچی رو دادم بهش
تصور کن ماهم جیهوپکمک بگیری بد نیس
نازنین: چه ربطی داشت
جیمین: از صبح همه کارات که جیهوپ میگی منم که میام بهت میگم چی میخوای هیچی نمیگی
نازنین: خوب تو مافوق منی بهت کار بدم؟؟
جیمین:آره وقتی اینجوری آسیب دیدی اره
تازه باندتم بد بستی باز کن ببینم
نازنین: نه خوبه
جیمین: بدش من عهه
باز کردم از اول بستم
نگاه کن به این میگی بستن این چه وضعشه
نازنین: خوب چیکارکنم نمیتونم نمیبینم عههه
جیمین:پس من این وسط شلغمم
نازنین:🤣🤣🤣🤣این رو از کجا یاد گرفتی شلغممم وای ایرانی حرف زدنتتت🤣🤣🤣🤣
جیمین: خندیدم امروز فاطیما داد زد بهت گفت وقتی از مائده پرسیدم گفت یعنی من اینجا چیکارم و اینا
نازنین🤣🤣🤣
جیمین: نخند عه از دستم در میره
نازنین🤣🤣🤣🤣🤣
جیمین:خندم گرف که از دستم در رفت باند😂😂
نازنین: وای خدا بگم اون فاطیما رو چیکارکنه
جیمین: بهش بگو بره زنه جونگ کوک بشه
نازنین: جاننننن؟؟؟
جیمین: آره امروز نمیدید چجوری نگاهش میکرد
شروع کردم به بستن باند تموم شد
نازنین: ممنونم میشه لباسمم بدی؟؟
جیمین: آروم تنش کردم
خوب بیا پایین غذا سفارش دادم
نازنین: باشه
رفتم دستشویی و رفتم پایین
جیمین: آخيش غذا
نازنین: مرغ سوخاری بود و سیب زمینی
رژیمت خراب نمیشه؟؟
جیمین:نه بیا
نازنین: بعده غذا رفتم بالا خوابیدم
پارت بیستم🖤🥷
جیمین: بالاخره تمرینتموم شد ولی من نازنین رو باید ببرم اون خونه تا استراحت کنه
نازنین: من که خوبم نریم امارت؟؟
جیمین:نه خیرم
نازنین: عه فاطیما تازه اومد میرفتیم دیگه
جیمین: گفتم نه
نازنین:درک
جیمین: هنوزم ازش ناراحت بودم امروز هرکاری داشت همش به جیهوپ میگفت من که بهش گفتم ناراحت میشد
رفتیمتو خونه درم نبستم رفتم تو حموم
نازنین:چشه؟؟
رفتمتو اتاق لباسم عوض کنم و باندم رو عوضکنم
دستم به قیچینمیرسید نمیتونم اینم ول کنم پاهامم جون نداشت انقدر وایستادم
جیمین: داشتم رو میشدم دیدم داره به بدبختی قیچی رو میگیره رفتم قیچی رو دادم بهش
تصور کن ماهم جیهوپکمک بگیری بد نیس
نازنین: چه ربطی داشت
جیمین: از صبح همه کارات که جیهوپ میگی منم که میام بهت میگم چی میخوای هیچی نمیگی
نازنین: خوب تو مافوق منی بهت کار بدم؟؟
جیمین:آره وقتی اینجوری آسیب دیدی اره
تازه باندتم بد بستی باز کن ببینم
نازنین: نه خوبه
جیمین: بدش من عهه
باز کردم از اول بستم
نگاه کن به این میگی بستن این چه وضعشه
نازنین: خوب چیکارکنم نمیتونم نمیبینم عههه
جیمین:پس من این وسط شلغمم
نازنین:🤣🤣🤣🤣این رو از کجا یاد گرفتی شلغممم وای ایرانی حرف زدنتتت🤣🤣🤣🤣
جیمین: خندیدم امروز فاطیما داد زد بهت گفت وقتی از مائده پرسیدم گفت یعنی من اینجا چیکارم و اینا
نازنین🤣🤣🤣
جیمین: نخند عه از دستم در میره
نازنین🤣🤣🤣🤣🤣
جیمین:خندم گرف که از دستم در رفت باند😂😂
نازنین: وای خدا بگم اون فاطیما رو چیکارکنه
جیمین: بهش بگو بره زنه جونگ کوک بشه
نازنین: جاننننن؟؟؟
جیمین: آره امروز نمیدید چجوری نگاهش میکرد
شروع کردم به بستن باند تموم شد
نازنین: ممنونم میشه لباسمم بدی؟؟
جیمین: آروم تنش کردم
خوب بیا پایین غذا سفارش دادم
نازنین: باشه
رفتم دستشویی و رفتم پایین
جیمین: آخيش غذا
نازنین: مرغ سوخاری بود و سیب زمینی
رژیمت خراب نمیشه؟؟
جیمین:نه بیا
نازنین: بعده غذا رفتم بالا خوابیدم
پارت بیستم🖤🥷
۵.۸k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.